گفت و گوی سارا سادات تقوی با قهرمان پیشرفت نازنین دوستی

آن موقع ایام المپیک بود و من داشتم بازی والیبال ایران و چین رو نگاه می‌کردم . مادرم با خوشحالی امد جلوی تلویزیون و نتیجه رو به من گفت

گفت و گوی سارا سادات تقوی با قهرمان پیشرفت نازنین دوستی

نازنین دوستی در یک نگاه:

رتبه سال  ۹۸ : ۹۵۰۰

رتبه سال  ۹۹ : ۴۷67

رتبه سال ۱۴۰۰: ۱۱۷۸

سال پنجم و ششم ابتدایی و از نهم تا دوازدهم و دو سال فارغ‌التحصیل به مدت 8 سال  سابقه کانونی: 

شهر: کهنوج

رشته ی قبولی: پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان ، روزانه

 

یکی از سوالات رایج بچه ها این هست که  " از الان بخوانم قبول می شوم؟ "  و این سوال را در برهه های مختلف تکرار می کنند: اول مهر ، نیمه مهر ، نیمه اذر ، دی ، بهمن ، عید ، اردیبهشت و ماه اخر. اگر واقعا برایتان موفق شدن مهم است از این دور باطل بیرون بیایید و شروع کنید و تمام تلاشتان را انجام بدهید. دنبال نمونه های موفق با شرایط خودتان باشید .پشیمانی هر بار من این بود که همه تلاشم را نکردم  و هنوز یک سری برنامه ها هست که اجرا نکردم . ولی سال اخر فارغ از نتیجه مطمئن بودم دیگه نمی مانم و هر کاری که دوست داشتم انجام بدهم رو انجام دادم.

 

چه زمانی متوجه نتیجه کنکور 1400 خودت شدی؟

آن موقع  ایام المپیک بود و من داشتم بازی والیبال ایران و چین رو نگاه می کردم . مادرم با خوشحالی امد جلوی تلویزیون و نتیجه رو به من گفت . ان لحظه بیشتر از خوشحالی مادرم ، خوشحال بودم تا رتبه کنکورم . پدرم خانه نبود . با پدرم تماس گرفتم و نتیجه رو به ایشان گفتم و از این که راضی بود واقعا خوشحال شدم.  احساس کردم بعد از مدت ها یک باری از روی دوشم برداشته شده و حالا می توانم از خودم راضی باشم.

 

گفت و گوی سارا سادات تقوی با قهرمان پیشرفت نازنین دوستی

در دو سال اول انتخاب رشته هم کرده بودی

هربار بعد از کنکور انتخاب رشته را انجام دادم و تا کف قابل قبولم کدرشته ها را نوشتم. سال اول یکی از ارقام یک کد را اشتباه وارد کردم .همان کد مربوط به رشته مهندسی بهداشت محیط بود و من قبول شدم. خیلی استرس داشتم تا این که بالاخره رفع محرومیت شدم و محرز شد که کد اشتباها وارد شده است. از طریق کارنامه سبز متوجه شدم که دبیری شیمی قبول شده ام ولی چون کد بالاتر را پذیرفته شده بودم، برای مصاحبه دعوت نشدم. سال دوم  شهر ما فقط یک نفر دبیری ظرفیت داشت من هم به مصاحبه دعوت شدم ولی از نظر رتبه، نفر دوم بودم و نفری که رتبه اول بود پذیرفته شد. در کل خانواده م برای ماندن بعد از کنکور دوم، راضی نبودند و تصور این بود که دبیری علوم تجربی را قبول می شوم که نشد. خودم برای سال های اول و دوم فقط پزشکی رو مد نظر داشتم و با اصرار خانواده دبیری ها را به عنوان کف قابل قبول زدم.

ولی سال سوم رشته های پیراپزشکی مثل بینایی سنجی و شنوایی شناسی هم برایم قابل قبول بود حتی به مادرم هم گفتم اگر رتبه ا م در حد بینایی سنجی و شنوایی‌شناسی بشود، راضی هستم. 

 

چرا سال اول قبول نشدی؟

سال اول بعد از عید خیلی ناامید بودم و ساعت مطالعه ام خیلی کم شد و در واقع نمی خواندم، احساس می کردم نمی توانم. 

استرس زیادی داشتم ماه اخر هم نتوانستم وقتم را مدیریت کنم که هم برای امتحانات نهایی بخوانم و هم برای کنکور. با این که امتحانات نهایی زیاد ازمن وقت نمی گرفت و به جز هویت و سلامت، بقیه امتحانات برایم چالشی نداشت .در نهایت به دلیل نداشتن برنامه شفاف و مناسب برای جمع بندی نتوانستم به خوبی آماده کنکور بشوم .

 

 چرا سال دوم قبول نشدی؟

تصورم این بود که اگر راه پارسال را تکرار کنم و فقط در زمان جمع بندی، جا نزنم و ادامه بدهم ، نتیجه لازم را می گیرم 

برای همین سراغ مباحثی که مسلط نبودم نمی رفتم و میزان تسلط م روی مباحث همان قدر بود که سال قبل بود. فقط چند تا آزمون جامع را کار کردم حتی به تحلیل آزمون های جامع هم خیلی اهمیت نمی دادم.  فقط برایم مهم بود که چند تا آزمون جامع کار کنم  !. یکی از ریشه های این تصور این جمله است که می گوییم « هر چی تا قبل جمع بندی خواندی بسه ، دیگه فرصتی برای یادگرفتن نیست و نمی شه تغییری در میزان تسلط  روی مباحث داشت ، از این جا به بعد فقط باید آزمون بزنی

هدف از آزمون زدن را فراموش می کنیم! . هدف پیدا کردن ایرادات هست تا رفعشان کنیم . پس اول آزمون بزن ، سوالات رو حل کن حتی به غلط! بعد دلیل اشتباهات را پیدا کن ( حتی اگر فکر می کنی ازت وقت می گیره).  و گام اخر که مهم ترین گامه ، برای رفع ایراداتت برنامه ریزی کن و زمانی را اختصاص بده که روی این مبحث بازهم کار کنی.

سال دوم سر جلسه کنکور موقع حل سوالات ریاضی به شدت دچار استرس شدم چون چند تا سوال پشت هم را نتوانستم حل کنم . سال اول  هم سر سوالات ریاضی اشتباه عجیبی کردم ، به خاطر استرس عبارت را درست نخوانده بودم و هر چی حل میکردم به جواب نمی رسیدم. روی مثلثات مسلط بودم ، توقع داشتم حلش کنم و باز هم به حل کردن ادامه دادم و کلی وقت هدر دادم و این تصور برایم به وجود اومد که من این سوال ساده مثلثات را نتوانستم حل کنم وای به حال بقیه سوالات .

وقتی برای کنکور ۹۹ می خواندم حدودا اذر ماه اتفاقی دوباره ان سوال را دیدم با این که مبحث آزمون ها نرسیده بود ، گفتم بگذار حل کنم ببینم چرا حل نشد سر کنکور . به محض این که صورت سوال را نگاه کردم متوجه اشتباهم شدم ، چند ثانیه تو شوک رفتم از بس که اشتباه ساده ای بود. سال دوم هم چیزی حدود چهل دقیقه تو ذهنم پر از کشمکش بود هر لحظه دوست داشتم بلند شوم و برگردم خونه. درنهایت به خودم گفتم حالا که اینجا هستم پس هر کاری که می توانم را انجام می دهم و ادامه دادم . بعد از ریاضی ، زیست و فیزیک و در نهایت شیمی. اصلا توقع نداشتم سوالات این طوری باشند .

  

حالا به من بگویید چه دلایلی باعث شد در سال سوم قبول شوید؟

روی همه مباحث وقت می گذاشتم حتی آن هایی که احساس می کردم سخت هستند . هیچ مبحثی را حذف نکردم مخصوصا قبل از اردیبهشت . بعد از عید پیوستگی مطالعاتی را حفظ کردم. تحلیل آزمون خیلی برایم  مهم بود و حتی با این که آزمون های سه روز یک بار فشرده بود حتما تحلیل می کردم . تا شب قبل از کنکور به تلاشم ادامه دادم .حتی با این که افکار منفی به ذهنم می امد و ته دلم به خودم می گفتم " مگه میشه منم قبول شم؟ ". پنجاه روز اخر ساعت مطالعه ام  بیشتر کردم . هفته اخر مطالب خواندنی و فرار را تند خوانی کردم . تقریبا تمام سوالات کنکور های نظام جدید را در هفته های اخر کار کردم . برای مرور نکات مهم تو هفته اخر ، یادداشت تهیه کرده بودم از آزمون های جامع و سه روز یک بار و کنکورهای قبل  و سوالات کنکور هایی که قبل از تجربی ۱۴۰۰ برگزار شدن را  بررسی کردم . سبک سوالات عمومی برای تجربی هم تکرار شد. سوالات درس ریاضی کنکورتجربی مثل کنکور ریاضی سخت طرح شد . ایده بعضی سوالات مشابه بود. سبک سوالات شیمی هم مشابه کنکور ریاضی بود و در کل تحلیل سوالات کنکور هایی که قبل از جمعه برگزار شدن خیلی دید خوبی به من داد. هر چند که تک تک سوالات رو حل نکردم و نیاز هم نیست که شب قبل کنکور حجم زیادی تست بزنید! فقط مدل و سبک سوالات رو نگاه کنید. 


چالش های سال اخر چی بود؟

به نظرم بزرگترین دشمن هر ادمی تفکرات منفی خودش هست. به نظرم مهم ترین دلیلی که باعث شد ادامه بدهم و تلاش کنم و تسلیم تصورات منفی نشوم این بود که ذهنم رو با مطالب مفید تغذیه می کردم  و کتاب های مفید می خواندم ( مثل اثر مرکب ، بی حد و مرز ، صبح جادویی ، کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم و از این دست مطالب ) نمونه های موفق را پیدا می کردم که شرایط مشابه خودم را داشتند ، مصاحبه با نفرات برتر را می خواندم به جای تمرکز بر مشکلات روی پیدا کردن  راه حل تمرکز می کردم .اگر تصورات منفی به ذهنم می امد به جای پر و بال دادن به آن ، حواس خودم را به یک موضوع دیگه پرت می کردم.

 

روش مطالعه نقطه قوت خودت را بگو

یکی از درس هایی که طول دوهفته حجم زیادی دارد ، فیزیک هست .بعد از آزمون برای دو هفته بعد که برنامه می ریختم تعداد تست ها را مشخص می کردم و بین یازده الی دوازده روز تقسیمش می کردم و هر روز یه حجم مشخصی تست می زدم  معمولا زیر سی تا تست برای یک روز در نظر می گرفتم تا راحت انجامش بدهم و برای بقیه درس ها هم وقت داشته باشم . معمولا زیاد روی درس نامه وقت نمی گذاشتم ، سریع نگاه می کردم و می رفتم سراغ تست ها . سعی می کردم از تست ها یاد بگیرم.

 

روال کاری تو در طول دو هفته چگونه بود؟

حدودا در طول یازده روز مطالب را می خواندم و دو روز اخر با آزمون مرور می کردم ، به این صورت که با توجه به پاسخ دهی به سوالات آزمون ، مباحثی که نیاز داشت  را دوباره بخوانم و یا رفع اشکال کنم .

 

مدیریت زمان هم داشتی؟

بله. در همه ی آزمون ها  تکنیک ها را اجرا می کردم و زمان بندیم را  همیشه از قبل مشخص می کردم و سر زمان مشخص شده سراغ درس بعدی می رفتم . معمولا مدیریت زمان عمومی ها سخت است . من از دینی شروع می کردم بعد زبان بعد ادبیات بعد عربی و دور اول برای هر درس ده دقیقه وقت می گذاشتم و بیست دقیقه برای دور بازگشت ذخیره می کردم .ده دقیقه زمان زیادی نیست برای همین سریع فقط به سوالاتی که بلد بودم جواب می دادم و سوالاتی که نیاز به فکر داشت یا وقت گیر بود مثل درک مطلب و کلوز را برای دور دوم نگه می داشتم.

 

مهم ترین ویژگی کانون را چه می دانید؟

به نظرم روش و سبکی که کانون برای مسیر کنکور طراحی کرده هم علمی هست و هم طی سال ها تجربه ، کارآمد بودنش اثبات شده است .کارنامه های متنوع و مفید ، برنامه راهبردی خوب ، مجله و سایت پر محتوا همه از ویژگی های خوبِ کانون هست.


از کدام منابع کانون استفاده می کردید؟

فیزیک آبی و سه سطحی ، شیمی سه سطحی و کتاب های دوران جمع بندی را استفاده کردم و راضی بودم . مخصوصا فیزیک آبی را به عنوان منبع اول برای دانش آموزان ضعیف و متوسط توصیه می کنم.

 

توصیه ای برای جمع بندی نیم سال اول دارید؟ 

با توجه به زمانی که دارید ، طوری برنامه را تنظیم کنید که هم به نقاط ضعف و عقب افتادگی ها برسید و هم به اندازه کافی آزمون بزنید . مخصوصا برای عمومی ها آزمون زیاد بزنید و برنگردید دوباره از درس اول ، درس به درس بخوانید. برگشتن به اول  برای حجم زیاد عمومی ها عملا غیر ممکن هست .برای نقاط ضعف و عقب افتادگی ها وقت بگذارید. اگر از وقتی که دارید هوشمندانه استفاده کنید ، حتما نتیجه خوبی می گیرید.

 

روز کنکور مورد خاصی پیش نیامد؟ 

روز کنکور خیر ، فقط شب کنکور خیلی شب بدی بود .

دفعات قبل کمی نگران بودم و سخت خواب رفتم ولی بالاخره خواب رفتم و تا صبح به اندازه کافی خواب مفید داشتم . اما شب قبل از کنکور اخر، خیلی به من سخت گذشت . حدود ساعت ده و نیم به رخت خواب رفتم .فکر کنم حدود نیم ساعت، چهل دقیقه بیدار بودم تا خوابم برد. ولی حدودا ساعت یازده و چهل دقیقه از خواب پاشدم از استرس ، نگران سوالات ریاضی و فیزیک بودم مخصوصا که گفتند واقعا برای بچه های ریاضی سخت طراحی شده بودند و احتمالا برای ما هم همین طوراست.

حالت تهوع داشتم ، دهانم کاملا خشک بود ، ضربان قلبم بالا بود حتی نمی توانستم از حالت نشسته برگردم به حالت خوابیده چون تنفس برایم سخت می شد . مادرم رو بیدار کردم .در هال رخت خواب پهن کردیم تا کنار هم باشیم . به جز  استرس کنکور استرس خواب نرفتن هم داشتم . سعی کردیم حواسمان رو پرت کنیم ، دیگه چاره ای نبود 😂.راجب به مسافرت بعد از کنکور ( که هنوز هم عملی نکردیم ) و خاطرات خوب گذشته صحبت کردیم حدودا ساعت پنج صبح توانستم بخوابم و یک ساعتی خوابیدم . ساعت کوک نکرده بودم چون ترجیح می دادم مادرم بیدارم کند تا ساعت .دوش گرفتم و صبحانه خوردم حتی با این که میل نداشتم و با والدینم تا حوزه کنکور رفتم .

وقتی  روی صندلی نشستم اصلا برایم  مهم نبود که شب نخوابیدم. همه ی  حواسم را دادم به کاری که باید انجام بدهم ، سال های قبل تو کانون قبل از آزمون خود نگاری آغازین انجام می دادیم قبل از کنکور هم برای خودم داشتم می نوشتم ( یک تیکه کاغذ سفید با خودم داشتم که فکر کنم نباید سر جلسه ببریم) که چی کار می کنم و اگر ریاضی سخت بود اصلا مهم نیست و ... 

با بقیه داوطلب ها کمی صحبت کردم تا جو برایم ارام شود ولی خودم را  با صحبت کردن خسته نکردم . وقتی گفتن شروع کنید شبی که گذشته بود اصلا برایم مهم نبود فقط حواسم به کارم بود و برعکس دو کنکور قبل اصلا استرس نداشتم ، انگار دارم در خانه آزمون می دهم انگاری آزمون اخر سه روز یک بار بود برایم یه جورایی .چیزی غافل گیرم نکرد برای درک مطلب برنامه داشتم برای سوالات سخت ریاضی ذهنم اماده بود ، طبق زمان مشخص شده می رفتم سراغ درس بعد و ذهنم کاملا ارام بود . حتی برای آزمون های جامع کانون بیشتر از کنکور استرس داشتم.

  

قدردانی ...

اول از همه از خدای مهربانم ممنونم که افرادی را در کنارم قرار داد که تو این راه من را همراهی کنند و شرایط را طوری برایم چید که این نتیجه حاصل بشود .

اگر ان کد رشته اشتباهی سال اول نبود، اگر سال دوم بعد از دبیری، اموزش ابتدایی رو هم انتخاب کرده بودم ، اگر مواقعی که ناامید بودم کسی را سر راهم قرار نمی دادی تا به من راه را نشان بدهد و هزاران اگر دیگر که اگر حتی یکی از ان ها یک جور دیگر اتفاق می افتاد، شاید الان مشغول کار دیگری بودم و احساس رضایت نداشتم . همیشه احساس می کردم یک کار نیمه تمام دارم، شاید همیشه در زندگی نرسیدن به رشته مورد علاقه م را معیار قرار می دادم و به خودم می گفتم تو نمی توانی هیچ کاری رو انجام بدهی! 

من  نتیجه  کنکورم رو حاصل تلاش یک تیم می دانم : والدینم، معلم فیزیکم خانم منصوری عزیز و آقایان ارجمندی و سالاری مسئولان کانون که راه درست رو به من نشان دادند. از همه شما بابت صبوری، همراهی و محبت تان بی اندازه سپاسگزارم.

مصاحبه کننده: سارا سادات تقوی


قهرمان پیشرفت، آرین علیشاهی، از رتبه ی 5761 تا رتبه ی 411

قهرمان پیشرفت، فاطمه بابانیا، از رتبه ی 4921 تا رتبه ی 1711

Menu