گفت و گوی محبوبه احمدیه با قهرمان پیشرفت علیرضا نجفی

همیشه سعی می‌کردم روحیه خودم را در شرایط متفاوت بالا نگه دارم و به نظرم، این عاملی است که خود به خود باعث می‌شود بیشتر برای هدفمان تلاش کنیم

گفت و گوی محبوبه احمدیه با قهرمان پیشرفت علیرضا نجفی

علیرضا نجفی در یک نگاه

نام شهر: مشهد

رتبه سال 99: 6606 منطقه 1

رتبه سال آخر: 1023 منطقه 1

سال های حضور در کانون: دو سال

رشته قبولی: پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان

تحصیلات و شغل پدر: فوق دیپلم، دبیر

تحصیلات و شغل مادر: فوق دیپلم، پرستار

 

 سال اول هم نتیجه خوبی گرفته بودی ، چه انگیزه ای تو را ترغیب کرد که بیشتر تلاش کنی؟

 یک ویژگی مشترک اکثر ما ادم ها این است ک قدرت ذهن را دست کم می گیریم. همه موضوعاتی که در طول روز با آن درگیر می­ شویم، از ذهنمان می گذرد و بعضا به دغدغه جدی تبدیل می شود. واقعیت این است که من خیلی به پزشکی فکر می کردم و راجب به آن رویا پردازی می کردم؛ تا این که دیدم سایر رشته ها کم کم محو شدند و تنها چیزی که برایم مانده، دغدغه قبولی در همین رشته است. راستش، من دلایل زیادی داشتم که برای کنکور ۱۴۰۰ شرکت نکنم؛ ولی فقط یک بهانه کافی بود تا ان سال انتخاب رشته نکنم. آن هم تمام تصوراتی بود که من را به عنوان یک پزشک نشان می داد و نمی توانستم کنار بگذارمشان. به همین جهت، تصمیم گرفتم یک سال دیگه بمانم و تمام چالش های این مسیر را مجدد بپذیرم. من از همان اول که برای کنکور شروع کردم به خواندن، یک هدفی داشتم و خب این هدف، یعنی رشته دلخواهم، خیلی برایم مهم و با ارزش بود. برای همین تصمیم گرفتم شانسم را دوباره امتحان کنم و می ­دانستم که اگر یک سال دیگه بمانم، مطمئنا به یک جایگاه ایده آل می رسم، چرا که برای کنکور ۹۹ خیلی تلاش کرده بودم.

 

در سال دوم ، برای شما پیش آمد که احساس خستگی کنی ، یا دلسرد بشوی؟

بسیار زیاد. متاسفانه مسئله ای که وجود دارد این است که گذشت زمان، چالش های این مسیرا آسان تر نمی کند. این چیزی که حداقل من به آن رسیدم. غیر از اطلاعات درسی، سایر پیچ و خم های این راه هموارتر نمی شوند، بلکه در بعضی موارد دشوار تر هم می شوند. این موضوع را یک فارغ التحصیل یا یک پشت کنکوری بهتر می تواند درک کند. من در این مدت دلسرد شدم، بی انگیزه و خسته شدم، ناامید شدم( برای مدت های کوتاه)و ...، ولی هیچ وقتِ هیچ وقت جا نزدم و متوقف نشدم. هر کدام از سختی های این مسیر می تواند یک داوطلب را از پا دربیاورد؛ مثل نتیجه بد آزمون، روزهای تکراری و کسل کننده، دی ماه معروف، سردرگمی های فراوان، رقابت ناسالم با دیگران، شک و تردیدها و خیلی از مسائل دیگر، ولی از ویژگی های یک دانش آموز با انگیزه و پرتلاش این است که تمام این مشکلات برایش قابل حل است.

 البته منابعی که باعث انگیزه بیشتر ما می شود، خیلی می تواند کمک کننده باشد. این منابع می تواند پدر و مادر، یک دوست خوب، یک مشاور یا ویدئوهای انگیزشی باشد. خودم شخصا از مشاور، کلیپ انگیزشی و آهنگ برای بالا بردن اراده و روحیه خیلی استفاده می کردم و در موقعیت های مختلف تاثیرگذاری زیادی داشتند.

 

در کدام درس روش مطالعه منحصر به خودت را داشتی؟

از دید خودم در درس شیمی. به طور کلی نحوه مطالعه ام در این درس یک مقداری با شیوه مطالعه ای که از اطراف، دبیران و بچه ها می شنیدم متفاوت بود و خب، خیلی به من کمک کرد. این تفاوت در مطالعه از جایی شروع شد که من در اوایل سال تحصیلی ۴۰۰_۹۹ به پیشنهاد یک مشاور، سوال های شیمی کنکور چند سال اخیر را تهیه کردم و « پشت سر هم» و به ترتیب سال ها از خودم آزمون گرفتم و تحلیل کردم. این کار باعث شد یک الگو در ذهنم تشکیل بشود. توانستم تا حدودی به ذهنیت طراح درس شیمی در کنکور پی ببرم و دریابم که چه مباحثی اهمیت ویژه ای دارند . به شما هم پیشنهاد می کنم حتما این کارا انجام بدهید. برای مطالعه این درس، چیزی که اهمیت دارد این است که حتما باید بخش محاسباتی و بخش حفظیات شیمی را جدا کرد. حتما پیشنهاد می شود که برای محاسبات شیمی یک کتاب جداگانه تهیه کنید‌. می شود گفت این، پایه و اساس خواندن در این درس محسوب می شود. برای بخش حفظیات، دو نکته حائز اهمیت است: 

۱_ اطلاعات حاشیه ای. این ها اطلاعاتی در درس شیمی هستند که کتاب یک توضیح به ظاهر ساده از آن ها داده و در آزمون از این موضوعات، بسیار پیچیده تست طرح می شود. منظور از اطلاعات حاشیه ای، این است که دانش آموز خودش باید در درس نامه ها جستجو کند یا از دبیر بپرسد یا به هر شکل دیگر. به عنوان مثال، پیوند های کوالانسی در کتاب توضیح داده شده است، اما تعداد این پیوند ها در یک ترکیب شیمیایی پیچیده مثل ویتامین A یا هر ترکیب دیگر، در آزمون پرسیده می شود و دانش اموز باید به طور پیش فرض، فرمول به دست اوردن تعداد پیوند ها را بلد باشد که در کتاب ذکر نشده. شدیدا توصیه می کنم تا جای ممکن، این نوع اطلاعات را یاد بگیرید و برای فراموش نشدن، به شکل یک الگو و ساختار منظم به ذهن بسپارید.

۲_ اطلاعات حفظی کتاب درسی. برداشت من از زدن تست های شیمی کنکور این بود که طراح، از یک سری اطلاعات حفظی غیر مهم تست طرح می کند و هرسال، این مباحث نسبت به پارسال تغییر می کند. به همین دلیل نباید از حفظیات مختلف کتاب به سادگی گذشت. برای مثال، فرمول های مولکولی که حفظش ضروری نیست و شما باید حتما حفظ کنید ( مثل ادویه ها، ویتامین ها، لیکوپن و ...), میزان پسماند حاصل از تهیه یک حلقه انگشتر، زغال سنگ، روش های تصفیه آب ( اسمز معکوس و...). این ها مواردی هستند که در کنکور ردپاهایشان دیده می شود و باید بهشان بیشتر اهمیت داده بشود.


ساعت مطالعه ات برای دروس اختصاصی و عمومی چگونه بود ؟

سعی می کردم که یک تعادلی بینشان برقرار کنم، ولی خیلی وقتا این تعادل به سمت دروس اختصاصی به هم می خورد. حقیقت هم همین است که برای دروس اختصاصی و به ویژه زیست و شیمی وقت بیشتری گذاشته بشود. نکته ای که خیلی خیلی مهمه این است که بسیاری از مباحث دروس عمومی باید به مرور زمان خوانده بشوند، چرا که مهارت اند، نه حفظیات. یعنی  اگر بخواهیم در یک روز، زمان زیادی را به یک مبحث خاص عمومی اختصاص بدهیم و روزهای بعد مطالعه ای نداشته باشیم، نمی شود گفت درنهایت می توانیم نتیجه خوبی در عمومی ها بگیریم. من سال ۹۹ از این مسئله ضربه بزرگی خوردم. این مباحث مثل لغات و املا ادبیات، قرابت معنایی، لغات عربی، کلوز تست، متن زبان و...، بهتراست که روزانه، یک روز درمیان یا در بدترین حالت، هفته ای یکی دوبار مطالعه بشوند.


آیا درسی بود که روش مطالعه ات را تغییر داده باشی و منجر به بهبود درصد شده باشد؟ 

بله. من در ابتدای مسیر درس زیست شناسی را بیشتر تشریحی می خواندم و خیلی کم تست می زدم. علتش هم این بود که تصور می کردم مطالب زیست یادم می رود و بارها و بارها به کتاب رجوع می کردم و حجم زیاد کتاب درسی، وقت برای زدن تست زیاد برایم نمی گذاشت. حدودا از آذر سال ۹۹ روند مطالعه این درس را تغییر دادم. این زمان بود که فهمیدم فراموشی در این درس، تا حدودی توهم محسوب می شود و واقعیت ندارد. فهمیدم به هر درس جدیدی از زیست می رسم، باید از تست شروع کنم و بعد، به کتاب درسی مربوطه، مرتبط کنم. فهمیدم هر موقع کتاب زیست جلوی من روی میز است، کنارش هم باید کتاب تست هم باشد. مهم این است که مطالعه تستی و تشریحی با هم پیش ببرید و از یک جایی به بعد، میزان تست زدن درس زیست به بیشترین مقدار خودش برسد، چرا که در بین ۹ تا کتاب درسی رشته تجربی، زیست شناسی بیشترین حساسیت و بیشترین تاثیر در نتیجه را دارد.

گفت و گوی محبوبه احمدیه با قهرمان پیشرفت علیرضا نجفی

نظر خانواده ات در مورد این که دوباره کنکور شرکت کنی چه بود؟

پدر و مادر من می دانستد که یک سال دیگه پشت کنکور بودن می تواند سختی های مختص به خودش را داشته باشد و قرار نیست که مسیر راحتی را پشت سر بگذارم. از طرفی، این را هم می دانستند که من می توانم با همه این ها دست و پنجه نرم کنم و در نهایت، با موفقیت در کنکور، خودم و آن ها را سربلند کنم؛ چرا که سال قبل همه زحمت ها و تلاش هایی که کشیده بودم را دیده بودند و به من اطمینان داشتند. در واقع تنها چیزی که من لازم داشتم، زمان بود و خب، پدر ومادرم به این قضیه واقف بودند. یک توصیه کوتاه هم به ان دسته از دوستانی دارم که خانوادشون همراهی لازم را باهاشون ندارند : شما فقط کافیه به پدر و مادر خود اثبات کنید که وقت لازم برای درس ها می گذارید و برای هدفتان ارزش قائل هستید. همین کافیه تا بیشترین همکاری را با شما داشته باشند.


از چه منابعی از کانون استفاده می کردید، چه ویژگی هایی داشتند که برای شما مهم بود؟

بیشتر از کتاب های سه سطحی کانون استفاده می کردم. البته همان طور که پیشتر گفتم، در درس شیمی، درس نامه کتاب های کمک درسی می تواند کمک کننده باشد. به همین جهت، درس نامه کتاب آبی کانون برای شیمی توانست من را به هدفم برساند و خلاصه نکات خوبی به من بدهد. از کتاب های سه سطحی بیشتر برای جمع بندی یا مرور درس هایی مثل زیست در عید و بعد از عید ، و در درس فیزیک برای یادگیری و مرور استفاده می کردم و خیلی برایم مفید بودند. به ویژه به دلیل این که تست های استاندارد دارند و مطمئن بودم از زمانم بهترین استفاده را می برم.


از جمعه آزمون بگو و  این که چگونه آزمون و تحلیل آزمون را اجرا می کردی؟

جمعه مثل بقیه بچه ها، صبح اماده می شدم که آزمون را شروع کنم. حتما سعی می کردم که آزمون را با وجود آنلاین بودن، روی کاغذ انجام بدهم تا به شبیه سازی کنکور نزدیک تر باشد. معمولا تا پردازش اول آزمون تمام می شد. یک نکته خیلی مهم در ارتباط به آزمون های دوهفته یک بار کانون این بود که هربار، یک سبک جدید از آزمون دادن را آزمایش می کردم. یعنی جدا از مطالعه درس ها مطابق با بودجه بندی، نحوه پیاده کردن این اطلاعات سر جلسه در هر آزمون متفاوت بود. برای مثال، هر بار ترتیب جواب دادن به درس ها را عوض می کردم تا بفهمم با کدام بهتر نتیجه می گیرم. این شرایط تا قبل از عید ادامه داشت. در این مدت، ترتیب دفترچه، تغذیه سر جلسه و خیلی چیزهای دیگر، دستم امده بود. کاری که بچه ها غالبا استارتش را در دوران عید می زنند و خب، به این شکل می شود خیلی جلوتر از بقیه پیش رفت. در ارتباط به تحلیل آزمون، کلیت کار این است که به اشتباهات و نقاط ضعف پی برده بشود و حتماِ حتما باید این اشتباهات را روی کاغذی  بنویسند. برای هر آزمون یک برگه تحلیل از همان آزمون داشتم، و زمانی که بودجه بندی آزمون می رسید برای مرور درس ها، من از برگه های تحلیلم استفاده می کردم و نقاط ضعفم را پوشش می دادم. یک نکته دیگه هم در ارتباط با تحلیل آزمون با شما در میان بگذارم: بچه ها باید در این راه هوشیارانه به سمت جلو حرکت کنند. باید پشت تصمیماتشان تفکر و دلیل خوابیده باشد. دانش اموزی که در دو سه تا آزمون درصد زیستش خوب نمی شود و برای آزمون چهارمش، هم چنان به شیوه قبل زیست را مطالعه می کند، کار هوشمندانه ای نمی کند و حتما باید روش خواندنش را عوض کند. به همین جهت، توصیه می شود در زمان تحلیل آزمون، راه را کمی برای خودتان شفاف کنید. یک ربع، نیم ساعت یا هر چقدر که لازم است،  وقت بگذارید و فقط به این فکر کنید که در هر درسی جداگانه، دارید خوب نتیجه می گیرید یانه. اگه جواب نه هست، حتما باید روش مطالعه در ان درس بررسی یا حتی عوض بشود. من شخصا در یک درس به خصوص، درصدهای سه تا آزمون قبل در همان درس را چک می کردم و اگه پیشرفتی نمی دیدم ( با درجه به سختی درس در آزمون)، سعی می کردم از یک شیوه جدید برای مطالعه در آن درس استفاده کنم. نکته بعدی این است که من به دلیل این که نمی توانستم در جمعه های آزمون به خوبی استراحت کنم و وقت کافی برای ریکاوری نداشتم، تایم های استراحت هفتگی را گذاشتم و این موضوع تا حدی بهم کمک کرد.


روش مطالعه ات برای درس زیست چگونه بود؟

در طول سال با درجه به زمان های متفاوت از روش های مختلفی برای مطالعه و مرور درس زیست شناسی استفاده می کردم.

به طور کلی، سه برهه زمانی برای مطالعه زیست داشتم:

۱_ مهر تا عید ( یادگیری)

۲_ عید تا اواسط اردیبهشت (مرور)

۳_ اواسط اردیبهشت تا کنکور ( جمع بندی)

برای دوران یادگیری مهر تا عید، همان طور که اشاره شد، سعی می کردم که تعادل بین مطالعه تستی و تشریحی را حفظ کنم. هنگام مطالعه کتاب درسی همیشه یک کتاب تست کنار دستم بود. چرا؟ چون موقع خواندن متن زیست، متوجه یک سری نکات ریز و یا مهم نمی شویم و این نکات باید از دل تست ها دربیاوریم. من نکته های مهم تست ها را داخل کتاب درسی (جای مربوط به همان مبحث) می نوشتم و به این شکل، زمان خواندن ان مبحث، چشمم به نکات مهم همان بخش می افتاد. فقط حواستان به تمیزی کتاب باشد. بعضی از بچه ها عادت ندارند یک صفحه خیلی شلوغ و پر از نکته را بخوانند.

در برهه دوم، از تست های استاندارد و شناسنامه دار استفاده می کردم و کمتر به کتاب های کمک درسی و درس نامه ها مراجعه می کردم. می توانم بگویم در این زمان، کتاب سه سطحی زیست یکی از بهترین منابع تست من بود و از ان جایی که به دنبال تست آزمون ها برای مرور زیست بودم، این کتاب خیلی برایم مفید بود. هم چنین از تست های سایر منابع دیگر در این دوران استفاده می کردم تا نگرش های مختلف طراح دستم بیاید و کمتر سر جلسه جا بخورم و  خودم را ببازم. در این بازه زمانی هم، من از کتاب درسی زیست شناسی مطالعه داشتم و روش بازیابی ای که کانون به من یاد داد، این جا خیلی به کارم امد و موجب شد تا جای ممکن، بر متن زیست تسلط پیدا کنم. تسلطی که داشتنش برای رسیدن به درصد های بالا در این درس، ضروری است.

در ارتباط به برهه سوم، یعنی دوران به شدت حساس جمع بندی، میزان تست هایی که از این درس می زدم به بیشترین میزان خودش رسیده بود. به علت اهمیت ویژه زیست در کنکور، من حتی مرور و جمع بندی درس ریاضی و فیزیک را محدودتر کردم تا وقت بیشتری برای زدن تست زیست ( و همین طور شیمی) داشته باشم و از ان جایی که هدفم رشته های زیرگروه یک بود، این اولویت بندی دروس در نهایت به نفعم تمام شد. در جمع بندی زیست، زدن تست، بیشتر در قالب آزمون بود؛ هم به شکل آزمون کلی از همه دروس، و هم به شکل آزمون جداگانه ۵۰ تایی مختص درس زیست. تا جایی که امکانش بود، سعی بر این داشتم که از خودم آزمون های زیست بیشتر و متنوع تری بگیرم و هیچ وقت از این کار خسته نمی شدم. چرا که می دانستم بعد کنکور نتیجه این کار را قراره ببینم و همه خستگی ها رفع می شود. نکته بعدی این است که در این دوران، جدا از تست زیاد، از متن کتاب هم دریغ نمی کردم ،هم چنان کتاب درسی همراهم بود و بازیابی های بیشتری داشتم و خب این، نشان دهنده جایگاه ویژه متن زیست در رسیدن به درصد مطلوب و تاپ است.

من به خاطر جمع بندی ای که در این درس داشتم، به تورق کتاب درسی در یکی دوهفته اخر کنکور نیاز پیدا نکردم، ولی یک کاری انجام دادم که خالی از لطف نبود و شاید اگر بدانید به شما هم کمک کند:

من سعی می کردم تا جای ممکن، در برنامه روزانه ام مطالعه زیست را بگنجانم؛ ولی پیش می امد که به علت حجم بالای کل دروس نسبت به زمان محدود، چند روزی پشت سر هم از خواندن زیست غافل بشوم. هفته آخر کنکور هم، همین اتفاق برایم پیش امد. روز چهارشنبه و پنجشنبه هفته اخر، دو تا آزمون زیست از خودم گرفتم و این کار، تا حدودی باعث شد تسلطم سر جلسه بالاتر برود و در زمان بهتری به سوالات پاسخ بدم.( البته این را هم باید مد نظر داشت که در صورت خوب ندادن این دو آزمون، راحت خودتان نبازید تا سرجلسه تاثیر منفی نداشته باشد.)


سال 1400 چه چالش هایی داشتید ؟

از چالش های سال کنکور هرچقدر گفته بشود بازهم کم است. یکی از مهم ترین چالش هایی که من تا حدی با آن درگیر بودم، برنامه های ثابت برای تعدادی از مباحث مختلف بود. مثلا در برنامم تست آرایه به شکل دو روز یک بار بود؛ ولی بعد از مدت خیلی کوتاهی دیگه انجام نمی دادم و نمی توانستم عادت کنم. و خب درنهایت ازش ضربه خوردم.

مورد بعدی که اخیرا خیلی در کنکورهای سراسری باب شده، بحث درجه سختی دروس هست. متاسفانه شاهد این بودیم که سال ۹۹ در درس شیمی و در سال ۱۴۰۰ در درس ریاضی سوالات به طرز سختی طراحی شدند.سال ۹۹ سر جلسه، این موضوع به من آسیب زد؛ برای همین برای کنکور بعدی، پیش بینی این قضیه را داشتم که قراراست یک درس عجیب و غریب بیاید و خودم را برایش آماده کرده بودم. در نتیجه، دشواری سوالات نتوانست روحیه من را سر جلسه خراب کند. برای همین نه تنها ریاضی ۱۴۰۰ به من لطمه نزد، بلکه سکوی پرش هم محسوب می شد. سعی کردم سرجلسه تا حد مطلوبی به سوالات این درس پاسخ بدهم تا ترازم را پایین نکشد و ۳۰ دقیقه بیشتر وقت برای ریاضی نگذاشتم و از این درس توانستم وقت خوبی برای سایر دروس اختصاصی ذخیره کنم. حالا سوال پیش میاد که ما چگونه می توانیم خودمان را برای شرایط این چنینی(در کنکور ۱۴۰۱) آماده کنیم؟

جواب: آزمون زیاد. من سعی می کردم تا جای امکان آزمون های مختلف با درجه سختی های متفاوت از خودم بگیرم و زمان بندی و روحیه و خیلی چیزهای دیگر را سر این جلسات تمرین کنم. آزمون های جامع کانون که بعد از عید برگزار می شدند، به من در دروس مختلف به ویژه درس زیست و شیمی کمک کردند و شبیه ساز کاملی برای من محسوب می شدند.

چالش بعدی داشتن ذهن برتراست. چالشی که همه ما با آن به طور خودآگاه یا ناخودآگاه رو به می شویم. داشتن ذهنیت برتر به ما این امکان را می دهد که تا حداکثر مقدار ممکن از افکار منفی دوری کنیم.چطوری؟ به عنوان مثال، این که آیا من امسال رشته دلخواهم قبول می شوم یا یک سال دیگه پشت کنکور می مانم، سوالی  که از ذهن خیلی ها عبور می کند. بعضی با این سوال ذهنشان درگیر می شود ، برایشان به دغدغه تبدیل می شود و تلاش می کنند از استرس این سوال کم کنند؛ ولی افراد دارای ذهن برتر می دانند دارند برای چی تلاش می کنند، می دانند قراراست به رشته دلخواهشان برسند و می دانند که اگر یک درصد این اتفاق نیفتاد، باید بعد کنکور و زمان انتخاب رشته به دغدغه خودشان تبدیل کنند، چرا که الان هدف دیگری ذهنشان را مشغول کرده است. برای این که حرفم جا بیفتد، باید بگویم مثلا یک رتبه دورقمی کنکور ۱۴۰۰ که داشته برای دندانپزشکی کلان شهرها تلاش می کرده و هم چنین هدفی برای خودش گذاشته، فکر پشت کنکوری شدن به ذهنش خطور کرده، ولی هی چوقت جدیش نگرفته و می دانسته که قراره به هدفش برسد. به این می گویند ذهنیت برتر. عاملی که رتبه های تاپ غالبا از آن ها برخوردارند( چه خوداگاه چه ناخوداگاه).


نقاط قوتت چه بود؟

همیشه سعی می کردم روحیه خودم را در شرایط متفاوت بالا نگه دارم و به نظرم، این عاملی است که خود به خود باعث می شود بیشتر برای هدفمان تلاش کنیم و اراده قوی تری داشته باشیم.این چیزی بود که من به آن رسیدم. 

مورد بعدی، آزمون زیاد است. من چیزی که سر جلسه کنکور ۱۴۰۰ فهمیدم، این بود که همه ان آزمون هایی که دادم، باعث شدند سر جلسه کمتر جا بخورم، کمتر از دیدن سوالات  شوکه بشوم، و کمتر طراح بتواند من را در  دام بیندازد. و اگه این مسیرا برمی گشتم و دوباره کنکور می دادم، مطمئنا تعداد آزمون ها را در برنامه ام را بیشتر می کردم.


مهم ترین ویژگی آزمون های کانون که برای شما مفید بود کدام بودند؟

استاندارد بودن تست ها به ویژه در درس زیست شناسی. این را بدون اغراق می گویم تست های زیست کانون سال تحصیلی 1۴۰۰_۹۹ بهترین و فوق العاده ترین تست هایی بودند که من در کل آزمون های مختلف دیده بودم و تا حد زیادی درصد زیستم را مدیون آزمون های کانون هستم.


از روش های مدیریت زمان استفاده می کردی؟

بله. از روش های پیشنهادی کانون برای مدیریت زمان مثل ذخیره زمان نقصانی در دفترچه عمومی و اختصاصی تا حد مطلوبی توانستم بهره ببرم. در دروس عمومی هر کدام از درس ها را برای دور اول در ۱۵ دقیقه جواب می دادم که در نهایت، یک ربع برای دور دوم می ماند. البته به علت چالش هایی که هر ساله در درس ادبیات وجود دارد و از طرفی، حساسیت بالای این درس نسبت به سایر دروس عمومی، سعی می کردم دور اول را زودتر تمام کنم تا بتوانم بیشتر وقت برای ادبیات داشته باشم. به همین جهت، عادت کرده بودم که دینی را در ۱۰ دقیقه جواب بدهم( حداکثر ۱۳_۱۲ دقیقه) .

در دروس اختصاصی نیز، سوالات را در دو مرحله جواب می دادم. دور اول سوالات به نسبت اسان درس ریاضی و فیزیک، سوالات حفظی شیمی و نصف اول تست های زیست را جواب می دادم و دور دوم مابقی تست ها. سعی می کردم در درس ریاضی و فیزیک زیاد درگیر سوالات دشوار نشوم و تایم سیو کنم. از طرفی، روی تک تک سوالات دشوار زیست و شیمی وقت می گذاشتم و خب، این کار به علت ترتیب اهمیت دروس در رشته های زیرگروه یک بود. برای زیرگروه دو طبیعتا ریاضی و زمین شناسی هم دروس حساسی محسوب می شوند و نباید به سادگی از کنار این تست ها گذشت.


نتیجه کنکورت را پیش بینی می کردی؟

من همیشه طرز فکرم به شکلی بود که می دانستم به هدفی که برای خودم ترسیم کردم، می رسم. به همین جهت، می شود گفت یک پیش بینی نسبی از این نتیجه الانم داشتم؛ ولی روند کنکور های اخیر به شکلی شده که نه تنها تست ها، بلکه پیش بینی نتیجه رتبه هم، مشکل تر شده و بهترین کار، این است که بعد از تعیین یک هدف مشخص و مطلوب، با عزم و اراده خود و با پذیرش همه سختی ها و چالش های این راه، هوشمندانه و اگاهانه به سمت هدفمان حرکت کنیم و تا اخر مسیر، ادامه بدیم.

مصاحبه کننده: محبوبه احمدیه


قهرمان پیشرفت، اطهر جهانشاهی، از رتبه ی 2640 تا رتبه ی 1367

Menu