نفیسه قلی پور در یک نگاه
شهر: تهران
رتبه سال 1399: ۳۹۵۱ منطقه ی 1
رتبه سال ۱۴۰۰ : 607 منطقه ی 1
مدرسه : غیر انتفاعی علوم نو
سالهای حضور در کانون : 3 سال، یازدهم و دوازدهم و یک سال فارغ التحصیلی
میآنگین تراز 99: 6170
میآنگین تراز 1400: 6507
رشته قبولی : پزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز، کرج
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی ارشد، پیمن کار فضای سبز
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانه دار
چگونه با مجموعه کانون اشنا شدید؟
در پایه یازدهم برای اولین بار از طرف مدرسه آزمون های کانون را شروع کردم. دراصل اولین آزمون تستی ام تا به این مقطع بود و طبق نتایج آزمون ها وضعیت درسی زیاد خوبی نداشتم و با نحوه تست زنی و مدیریت زمان اصلا آشنا نبودم و اولین ترازم 5600 شد.
با چه هدفی وارد رشته تجربی شدید؟
هدف وعلاقه من از همآن ابتدا پزشکی بود ولی با رتبه سال اول امکآن آنتخاب رشته را نداشتم . با دیدن نتایج کنکور قاطعآنه تصمیم گرفتم بار دیگر تلاش کنم و برای رسیدن به ارزوی خود بجنگم. طبق شرایط پیش امده بعداز استراحتی کوتاه از هفته دوم مهر ماه مطالعه ام را شروع کردم وبرای آزمون ۱۹مهر اماده شدم.
روز های آزمون را چگونه سپری می شد؟
بعداز آزمون را به استراحت و تفریح می گذرآندم و بعداز ظهر آزمون در هنگام بارگذاری پاسخ نامه تشریحی تحلیلم را شروع می کردم و تک تک سوالات را بررسی می کردم و تمام نکات جدید را یادداشت می کردم. در نگاه اول شاید این کار زمآن بر می بود ولی قطعا بهترین و کامل ترین منبع برای دورآن جمع بندی به حساب می امد. تاکید می کنم پاسخ نامه تمام سوالات را بررسی می کردم چه سوالاتی راکه پاسخ صحیح داده بودم چه سایر سوالات. برای سوالات نزده یا سوالاتی راکه پاسخ اشتباه داده بودم مجدد زمآن می گذاشتم و حلشآن می کردم تا علت یابی کنم و کاملا نقاط ضعف مطالعاتی و یا نقاط ضعف تکنیک های آزمونی را پیدا کنم و برای آزمون بعدی اصلاحش کنم. اکثر مواقع در برخورد مجدد با سوالات راه حل صحیح به ذهنم می امد و حلش می کردم در غیر این صورت با مراجعه به پاسخ نامه و یا ایده گرفتن از راه حل های ارائه شده اطلاعاتم را تکمیل می کردم هم چنین علت اصلی سوالات غلط یا نزده را یادداشت می کردم و کنار سوالات می نوشتم برای مثال : بی دقتی محاسبات، ضعف اموزشی، غلط خوآندن صورت سوال، اشتباه فهمیدن مطالب... تا روی این اشتباهات کار کنم و به مرور اصلاحشآن کنم و در آزمون های بعدی تکرارشآن نکنم و گاهی اوقات در برنامه ریزی هایم تست های مروری از آن تیپ سوالاتی که در آزمون اشتباه جواب داده بودم می گذاشتم و از آن تیپ تست های زمآن دار بیشتری برای رسیدن به تسلط کافی می زدم.
از سه سال اخر کنکور برایمان بگویید؟ تجربیاتتان از این سال ها چه بود؟
سال دهم بسیار از فضای کنکور دور بودم و به جرات بدترین سال کنکورم بود و بیشترین ضربه را از همین سال خوردم و ساعت مطالعاتیم 3 تا 4 ساعت بود. در سال یازدهم وضعیت درسی ام کمی بهتر شد چون برای اولین بار وارد مدرسه غیرآنتفاعی شده بودم و ساعت مطالعاتم در این سال به ۵ساعت رسید و سال دوازدهم با توجه به شرایط مدرسه ساعت مطالعاتیم ۷-۷:۳۰ساعت بود و از بهمن ماه و مجازی شدن مدارس ساعت مطالعاتیم به ۱۰ساعت رسید .
با غیرحضوری شدن آزمون ها چگونه کنار آمدید؟
با غیر حضوری شدن آزمون ها در اواخر سال دوازدهم با افت تراز مواجه شدم ولی از آن جایی که هدف نهایی ام کنکور بود و برای کنکور می جنگیدم و فقط برای تکمیل اطلاعاتم و تمرین و سنجش مطالب خوانده شده در آزمون ها شرکت می کردم پس خود را محدود به تراز و مقایسه با دیگران نمی کردم و فقط تلاش می کردم از دیروز خودم بهتر باشم و خودم را با دیروز خودم مقایسه می کردم. از طرفی شبیه سازی های لازمه را انجام می دادم تا حداکثر شباهت با آزمون های حضوری راداشته باشم و بجای بهانه بیشترین استفاده را از شرایط فعلی ببرم.
در سال دوم چه تغییراتی رادر برنامه تان لحاظ کردید؟ ترتیب دفترچه را تغییردادید؟
در سال اول روش مطالعاتی درستی برای دروس عمومی نداشتم که مهم ترین عامل برای افزایش درصد دروس عمومی ام اموختن روش مطالعاتی صحیح این دروس بود. هم چنین پایین ترین درصد دروس اختصاصی ام شیمی بود. درصد سال اول ام ۲۵٪ بود ولی در سال دوم توانستم به درصد ۶۵٪در درس شیمی برسانم. بزرگ ترین مشکل من در سال اول تست زنی بسیار کم و تمرکز روی تست های محدود جزواتم بودم و به ندرت سراغ تست های کتاب کمک اموزشی می رفتم و فکر می کردم مطالعه ی مطالب و جزوات کافیست و نیازی به زدن تست های بیشتر نیست. به طور کلی برای تمام دروس کنکور روش مطالعاتیم را تغییر دادم و درنهایت نتیجه اش راهم دیدم. من در آزمون های آزمایشی کانون سوالات را به ترتیب دفترچه پاسخ میدادم و تصمیم گرفتم برای کنکورهم ترتیب دفترچه را بهم نزدم.
برخوردتان با مباحثی که در سال اول یاد نگرفته بودید یا آن سرفصل هارا حذف کرده بودید چگونه بود ؟روشتان برای ایام جمع بندی چگونه بود؟
ذهنیت منفی ام را نسبت به آن سرفصل کنار گذاشتم و بعد از یادگیری کامل آن مبحث متوجه شدم ذهنیت منفی نسبت به بعضی سرفصل ها مانع از یادگیری کامل آنها بود و با تمرکز بر امسال و بی توجهی نسبت به بهانه های پارسال توانستم به تسلط کامل نسبت به آن سرفصلها برسم. من دوران جمع بندی عالی داشتم از فروردین ماه جمع بندی را شروع کردم زیرا اسفند ماه تمام دروس را بسته بودم در این دوران از کتاب های جمع بندی استفاده می کردم یعنی در ابتدا خلاصه نویسی هایم را مرور می کردم و سپس آزمونهای دوره ای همان مباحث را می زدم و روی مرور مطالب و مدیریت آزمون ها و اجرا کردن تکنیک های آزمون کار می کردم تا بهترین مدیریت را در روز کنکور داشته باشم.
میآنگین ترازتان در سه سال اخر چگونه بود؟
میانگین تراز سال یازدهم ام ۵۶۰۰
و میانگین سال دوازدهم ام ۶۱۰۰
و میانگین سال دوم کنکورم ۶۵۰۰ شد
وضعیت شما در روزهای آخر به چه صورت بود؟
درحقیقت در ماه اخر کنکور شرایط روحی مساعدی نداشتم و ساعت مطالعاتیم میانگین 5 ساعت شده بود و تمرکز لازم برای مطالعه ی دروس را نداشتم و کاملا خودم را باخته بودم و در حقیقت انتظار این رتبه را نداشتم ولی چون مطالب را زود تر از معمول تمام کرده بودم و به دفعات زیادی مرورات لازمه را انجام داده بودم مطالب را بخاطر داشتم ولی قطعا اگر همان نرژی ابتدای کار را داشتم قطعا نتیجه ام خیلی بهتر میشد
برنامه ریزیتان برای هفته اخر کنکور چگونه بود؟
بعد از آخرین آزمون کانون یه هفته برای مرور نهایی مطالب فرصت داشتم و برنامه ریزی از پیش تعیین شده ای داشتم ولی با دیدن نتیجه اخرین آزمون قید برنامه ام را زدم و برنامه ام را کاملا تغییر دادم. چون طبق اخرین نتیجه آزمونم متوجه شدم در مدیریت زمان آزمون مشکل دارم درحالی که مطالب را بلدم پس ترجیح دادم آزمون های مختلف را پرینت بگیرم ودر شرایط کنکور آزمون می دادم و مطالب را با آزمون مرور می کردم و تا انتهای روز تحلیلات لازم را انجام می دادم و طبق تجربیات هفته ی آخر کلا استراتژی آزمون دادنم را با آزمون های متعدد تغییر دادم و روز پنجشنبه قبل کنکور اشکالات اصلی آزمون ها را مرور کردم و معانی لغات ادبیات رو خواندم البته دروس عمومی کنکور ریاضی و هنر و انسانی را در روزهای ۴شنبه و ۵شنبه تحلیل کردم و ادامه روز را با خانواده سپری کردم .
توصیه شما به دانش آموزان چیست؟
به دانش آموزای سه پایه توصیه می کنم:
1- حتما حتما با برنامه ریزی پیش بروند
2- از پراکنده خوانی دوری کنند
3- استمرار مطالعه داشته باشند
4- حتی اگر طی روز مشکلی برایشان پیش آمد باقی روز رو به بهانه ی نیمه از دست رفته ازدست ندهند و تست زنی را ادامه بدهند.
5- از حواشیه کنکور به دور باشند
6- در تایم های مطالعاتیشان بیشترین تمرکز را داشته باشند و عواملی راکه تمرکزشان را به هم می زند را شناسایی و یادداشت کنند و به مرور کاهششان بدهند.
7- صبحشان را پرانرژی و بایک موسیقی بی کلام شروع کنند میزشان مرتب باشد.
8- به خودشان احترام بگذارند و به بهانه درس خواندن از ورزش و اراستگیشان دور نشوند.
چون هدف نهاییشان رسیدن به ارزوی دیرینشان است پس باید تمام دروس را جدی بگیرند تابه هدفشان برسند
چون تک تک دروس پله ای هستند که آنها را به هدفشان می رساند.
تغییرات روند کنکور سال اول و دومتان چگونه بود؟
سال اول خیلی بی برنامه بودم و پراکنده درس می خواندم و تعداد تست بسیار پایینی داشتم و فقط ساعت مطالعاتی ام بصورت غیرمفید و کاذب بالا بود. اما سال دوم از همان ابتدا با برنامه ریزی دقیق و حمایت مشاورم پیش رفتم. اوایل با ۱۰ساعت مطالعه شروع کردم و در ادامه به ۱۳ساعت در روز هم رسیدم.
تعداد باکس های برنامه مطالعاتی روزانتان چگونه بود؟
در طی روز هر ۴ اختصاصی را در برنامه ام داشتم و در کنارش ۲ درس عمومی را مطالعه می کردم و یک برنامه ثابت شبانه که شامل متن زبان و عربی و قرابت و ارایه ادبیات و مسائل شیمی میشد را انجام می دادم. صبح ها ساعت ۷ بیدار می شدم و با استراحت بین پارت های مطالعاتی و تایم های استراحتم قبل از ساعت ۱۲شب می خوابیدم.
تفریحات سال کنکورتان چگونه بود؟ اگر خسته می شدید چگونه به روال قبلی برمی گشتید؟
در سال دوم به علت ساعت مطالعه بالا و باکیفیت تفریحات زیادی نداشتم و به قدم زدن بسنده می کردم . در سال کنکور نوشتن و درد و دل با خودم بسیار کمک کننده بود در هنگام خستگی یا ناامیدی از نتایج آزمون ها هدف و مقصد نهایی این مسیر را به خودم یاداوری می کردم و با خودم تکرار می کردم قطعا تک تک این شکست ها مرا بزرگ تر خواهد کرد و برای رسیدن به آرزوی دیرینه ام مصمم تر خواهم شد. در اصل اگر این سختی ها نباشد نتیجه ی نهایی شیرین نخواهد شد و بااین افکار انرژی ام برای شروع هفته جدید دو چندان می شد.
تعداد تست های روزانتان چگونه بود؟ و ترتیب مطالعه دروس طی روزتان چگونه بود؟
تعداد تست روزانه ام در سال دوم با۲۷۰-۲۸۰ شروع شد و درنهایت به 350 تست رسید . افزایش درصد درس شیمی کنکور را مدیون تست مسائل شیمی شبانه ام هستم که بصورت رندوم و زمان دار تست م یزدم. و علت پیشرفت درصد دروس عمومی ام افزایش تعداد تست در این دروس و حل تستای متنوع بود برخلاف ذهنیت داوطلبان تست زنی در دروس عمومی بسیار اهمیت دارد ونکته مهم دیگر این است که حتما دروس عمومی را بصورت زمان دار تست زنی کنند.
و پیشنهادم به داوطلبین عزیز این است که :
بصورت روزانه تعداد تست هایشان را در دفتربرنامه ریزیشان یادداشت کنند و در انتهای هفته با بررسی مجموع تست های هردرس و متناسب با نتایج آزمونشان اصلاحات لازمه برای برنامه هفته بعدیشان را انجام دهند و اگر تعداد تست هایشان پایین است پله به پله تعداد تست هایشان را افزایش دهند تا به تعداد تست منطقی و معقول برسند.
به جز ریاضی و ادبیات که افزایش درصدی نداشتم در تمام درس هایم افزایش درصد داشتم برای درس شیمی مدیون تست های مسئله شبانه ام هستم. برای دروس عمومی و بقیه دروس فقط تعداد و تنوع تست زنی ام را زیاد کردم من در سال اول روزانه حداکثر50 تست می زدم. ولی سال دوم تعداد تست های روزانه ام به 350 تا هم می رسید . (افزایش تعداد تست روزانه = آشناشدن با تیپ سوالات بیشتر= افزایش سرعت و دقت در تست زنی = کاهش اشتباهت و کنترل استرس). پس این موضوع باور غلط اکثر داوطلبان کنکور و هم چنین خودم در سال اول است که تا مطالعه دروس را به صورت کامل به اتمام نرسانند سراغ تست زنی نمی روند و به بهانه مطالعه وسواسی از تست زدن جا می مانند و پیرو همین باور غلط تعداد تست های روزانه شان کم می شود و درنهایت آمادگی لازم را کسب نمی کنند.
به عنوان یک دوست که ازاین مسیر با موفقیت عبور کردید کمی با داوطلبان کنکوری صحبت کنید
روحیه برای مطالعه مفید خیلی مهم است . پس مثبت بیاندیشید تا نتایج مثبتی نصیبتان شوند. افکار منفی فقط سستتان می کند و مانع پیشرفتتان می شوند. با نتیجه نامطلوب ناراحت نشوند و خودشون را نبازند و برعکس با نتیجه خوب هم خیلی به خودشان مغرور نشوند و به فکر پیشرفت صعودی باشند.
کنکور در واقع مسابقه است. این مسیر پرچالش را خیلی از داوطلببان شروع می کنند ولی در نیمه راه عده ای جا می زنند چون تصمیمشان برای رسیدن به هدفشان قطعی نبوده و در نهایت کسانی که با وجود تمام مشکلات و چالش های این مسیر کنار امده اند نتایج زحماتشان را میب ینند و برنده مسابقه می شوند.اجازه ندهند هیچ کس و هیچ موضوعی مانع رسیدن به جایگاه اصلیشان شود چون درنهایت فقط خودشان در کنار خودشان می مانند. سعی کنند قدرتشان را با گرفتن بهترین نتیجه حتی با کمترین امکانات نشان بدهند. و به این باور برسند : اگر تمام خودشان را در این مسیر بگذارند و برای هدفشان بجنگند بی شک در انتها به خودشان افتخار می کنند.
در مسیر کنکور داوطلبان به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول داوطلبان بهانه گیر و تسلیم : به بهانه شکست خوردن دراین مسیر پرچالش وبا توجه به حواشی صحنه را برای رقبا باز می کنند و به علت ترس از نتیجه کنار می کشند.
اما دسته دوم : داوطلبانی که بارها و بارها شکست می خورند خسته می شوند ولی به امید پیروزی اصلی و نهایی ادامه می دهند چون به توانایی خودشآن ایمان دارند.
سخن آخر برای دانش اموزانی که مصاحبه من را می خوانند این که ۳چیز را هیچ وقت فراموش نکنند :
خداهست
خداهست
خداهست
مطمئنم اگر تلاش کنید قطعا می شود... چون بهانه ها تو را از اهدافت دور می کند درحالی که بهانه ها ساختگی هستند که خودتان می سازید. پس اگر به خواسته هایتان نرسیدید یادتان باشد فقط دلیلش بهانه هایی بودند که خودتان برا خودتان ساختید. پس بهانه ها را دور بریزید. من توانستم، قطعا توهم می توانی.
و درنهایت ممنونم از خانواده ام که همیشه از نظر مالی و روحی در این مسیر پرفرازونشیب حمایتم کردند وهم چنین ممنون از شما و مجموعه خوب کانون
مصاحبه کننده: فائزه طایفه
قهرمان پیشرفت، جانان صدوقی، از رتبه ی 6175 تا رتبه ی 394
قهرمان پیشرفت، فاطمه سادات معدنی، از رتبه ی 3901 تا رتبه ی 1256
قهرمان پیشرفت، عباس رزاقی اصل، از رتبه ی 4427 تا رتبه ی 1425