گفت و گوی علیرضا رفاهی فرد با قهرمان پیشرفت عباس رزاقی اصل

یک برنامه هفتگی یا دوهفتگی می‌چیدم. هر روز همه درس‌ها را در یک جدول به صورت روتین درس به درس و با زمان بندی مشخص برای هر درس می­نوشتم. تقریبا 7 تا 8 ساعت تخصصی ، 3 تا 4 ساعت هم عمومی.

گفت و گوی علیرضا رفاهی فرد با قهرمان پیشرفت عباس رزاقی اصل

عباس رزاقی اصل در یک نگاه

شهر:سبزوار

مدرسه: نمونه باقر العلوم

رتبه کنکور سال 1399: 4427 منطقه ی 2

رتبه کنکور 1400: 1425 منطقه ی 2

رشته ی قبولی: داروسازي دانشگاه علوم پزشکي شهيدبهشتی


درصد های کنکور1399 : 

ادبیات30     عربی55     دینی63     زبان2     زمین50     ریاضی40     زیست50    فیزیک50     شیمی40

درصد های کنکور 1400:

دینی 76     عربی36     ادبیات40     زبان50     زمین40     ریاضی30     زیست50    فیزیک55   شیمی73


دلیل شما برای شرکت مجدد در کنکور چه بود؟

هدف اصلی من داروسازی تهران بود. سال اول از آن جا که خانواده من به دلایلی به تهران رفته بودند من مجبور شدم در خوابگاه ساکن باشم و پس از شیوع کرونا و تعطیلی خوابگاه ، از اسفندماه تا اردیبهشت ماه نتوانستم بطور کامل مطالعه کنم و رتبه 4427 را آوردم و تصمیم گرفتم سال بعد مجددا در کنکور شرکت کنم. هرچند برخی از اطرافیان می گفتند رشته هایی که می­توانم قبول شوم را انتخاب کنم.


نظر خانواده درخصوص تصمیم شما چه بود؟

خانواده به خودم سپردند و پدر و مادرم هم نظرشان این بود که فقط رشته هایی که مورد نظرم هست را انتخاب کنم. من هم فقط رشته های پزشکی و دندان پزشکی را انتخاب کردم. البته بعد از اعلام نتایج مشخص شد در رشته بهداشت عمومی قبول شده ام.


کد اشتباه وارد کرده بودید؟

بله. بعد به سازمان سازمان سنجش مراجعه کردیم و پس از پیگیری های متمادی مشکل برطرف شد.

گفت و گوی علیرضا رفاهی فرد با قهرمان پیشرفت عباس رزاقی اصل

مشکلاتی سال پیش را امسال هم داشتی؟

نه آن مشکلات نبود ولی استرس اطرافیان درخصوص سربازی رفتن درصورت عدم قبولی بود. همین طور حرف های نزدیکان هم بود که می گفتند با این درس خواندن امسال هم چیزی نمی شوی. چون من برنامه های دیگرم راهم داشتم یعنی 10 تا 11 ساعت درس که می خواندم بیرون می رفتم. حتی خانه اقوام هم می رفتم و به کارهای دیگر می پرداختم. ولی از آن­جایی که خیلی آدم استرسی نیستم تحت تاثیر قرار نمی گرفتم.


برنامه ی روزانه ات چگونه بود؟

من 5 صبح بیدار می شدم و از 6 صبح تا 12 ظهر تقریبا 5/5 ساعت مفید داشتم. با خودم خیلی صحبت می کردم و می گفتم کنکور صبح برگزار می شود پس باید عادت کنی صبح مطالعه کنی. برای همین صبح خیلی خوب درس می خواندم. بعد از نهار هم از ساعت 2 بعدازظهر تا 11 شب تقریبا 5 تا 6 ساعت درس می خواندم(ما بینش به کارهای دیگر هم می پرداختم). برنامه­ی تغذیه من هم به این صورت بود که 5:30 صبحانه، 12 تا 12:30 ناهار و 7 شب هم شام. چون من به برنامه خوابگاه عادت کرده بودم طبق همان برنامه پیش رفتم هرچند دیگر در خوابگاه نبودم و در زیرزمین خانه خودمان درس می خواندم.


روش مطالعه در دروس مختلف چگونه بود؟

یکی از نقاط قوت من این بود که مطالب را یاد می­گرفتم. همیشه به دیگران هم توصیه می­کنم که مطالب را خوب یاد بگیرند. یک مورد دیگر هم این بود که عادت داشتم اول صبح با درس­هایی شروع کنم که ضعیف تر بودم بطوری که سال اول در درس شیمی که خیلی قوی بودم درصد خوبی نیاوردم و این اشتباه را دیگر تکرار نکردم و امسال شیمی را هم طوری خواندم که 80% زدم.


پس حتما سال اول خیلی شوکه شدید سوالات شیمی رو نتوانستید حل کنید؟

بیشتر ناراحت شدم چون همه برایم آشنا بود اما تسلط کافی نداشتم.


ریاضی امسال چطور؟ شوکه نشدید؟

نه واقعیتش این را تا حدودی مدیون کانون هستم. من خیلی اهل وب گردی نیستم ولی روز قبل از آزمون از آن­جا که بیکار بودم یه سر به سایت کانون زدم دیدم نوشته همه داوطلبین گفته اند ریاضی خیلی سخت بوده. به خودم گفتم سر جلسه کنکور سوالای ریاضی رو دیدی شوکه نشی! این شد که خداروشکر از دستم خارج نشد. من تقریبا بعد از کنکور همه درصدهایم رو درآورده بودم به غیر از ریاضی چون بیست سوال از سی تا رو جواب داده بودم. ولی متاسفانه غلط زیاد داشتم و 30% شد. درکل 30% ریاضی امسال به نظرم خوب بوده. البته بعد از این که نتیجه ها اعلام شد و دیدم داروسازی شهید بهشتی قبول شدم خیلی خوشحال شدم و سختی ها رو فراموش کردم(انتخاب دومم بود. اولین رشته داروسازی تهران زده بودم).


درسی هم بود که خیلی ضعیف باشی؟ برای بهبود آن چه کار کردی؟

سال اول من زبان انگلیسی رو 2 درصد زدم ولی سال دوم 50 درصد زدم. زبان را سال اول چون وقت نداشتم خوب بخوانم فقط تست زده بودم. ولی امسال با خودم گفتم اگر می خواهی نتیجه بگیری باید خوب بخوانی و همین کار را هم کردم و هم گرامر و هم لغت را خوب خواندم. البته حدود 2500 زبان هم کار کردم


به جز زبان در درس دیگری هم ضعف داشتی؟

فیزیک 3 هم ضعیف بودم. مثلا سال اول که 55 درصد زدم تقریبا کل فیزیک 2 را زدم.  


چطور برای خودت برنامه ریزی می­ کردی؟

یک برنامه هفتگی یا دوهفتگی می چیدم. هر روز همه درس ها را در یک جدول به صورت روتین درس به درس و با زمان بندی مشخص برای هر درس می­نوشتم. تقریبا 7 تا 8 ساعت تخصصی ، 3 تا 4 ساعت هم عمومی.


چطور آزمون ها را تحلیل می ­کردی؟

سال اول کامل انجام نمی­ دادم. البته یه زمان هایی با دوستانم در خوابگاه تحلیل می کردیم. ولی سال دوم کامل این کار را انجام می دادم.سال اول که تراز  خوبی نمی اوردم و از طرفی چون خانواده هم کنارم نبود که به من روحیه بدهند خیلی افسرده می شدم.برای امسال صحیح ها را که نگاه نمی کردم و روی غلط ها و نزده ها دقیق با جزئیات تحلیل میک ردم به خصوص اختصاصی ها .


از کتاب های کانون هم استفاده می کردی؟

بله کتاب های سه سطحی کتاب های خیلی خوبی هستند. چون هم حجم کمی دارند و  هم مفهومی هستند. یعنی باید درس را فهمیده باشید تا بتوانید به جواب برسید.از کتاب های زرد هم استفاده کردم. یکی از دلایلی که سال اول 4400 شدم همین  استفاده از این کتاب ها در ماه های آخر بود. یکی از دانش آموزان سال بالایی مدرسه مان به من برنامه داد من یکی دوماه آخر همین کتاب های زرد را کار کردم. با وجود این که سه ماه را هم ازدست داده بودم ولی به نسبت رتبه بدی در سال اول نگرفتم.  


به سایت کنکور چقدر مراجعه می کردی؟

فقط برای گرفتن نتیجه ی آزمون ها. البته یک استفاده مفیدی که کردم روز قبل از کنکور سال دوم که خبر سختی ریاضی را دیدم وخیلی به من کمک کرد.


برنامه روز آزمونت چطور بود؟

من یک اخلاقی که دارم که وقتی خود آگاهم و خود متفکرم باهم منطبق می شوند چیزی از اطراف را متوجه نمی شوم. روزهای آزمون هم همین طور بود. فقط یکی دوبار حواسم پرت شد. روز کنکور هم مطابق برنامه کانون بیست دقیقه زمان اضافه آوردم. ولی یک خراب کاری عظیمی که کردم این بود که با خودم گفتم زیست و ریاضی رو بزنم  و بعد بروم شیمی بعد فیزیک. چون در شیمی خوب بودم می خواستم ذهنم خسته نشود. ولی نمی دانم چه شد که فکر کردم شیمی 20 تا سوال است. بیست تا را که زدم تازه متوجه شدم زدم 10 تا دیگر مانده است. شوکه شدم همین باعث شد یک کم به من استرس وارد شود و یه مقداری زمان رو ازدست دادم.


روز کنکور اتفاق خاصی افتاد؟ زمان اعلام نتایج؟

از آن جا که من خیلی آدم ریلکسی هستم و خیلی هم به خدا معتقدم و او را همه جا می بینم هیچ استرسی نداشتم و معتقد بودم هرچی خدابخوهاد همان می شود و شب کنکور خیلی راحت خوابیدم. هردوسال خیلی راحت کنکور دادم. چون خوابگاهی ها خیلی با هم هستند و رتبه های خوبی هم تو خوابگاهمان داشتیم. سال بالایی ها می گفتند 50% روز کنکور 50% روزهای قبل. زمانی که متوجه شدیم نتایج آمده پدرم سعی می کرد وارد سایت بشود ولی نمی توانست. همین که من وارد شدم درست شد و اولین کاری که کردم پدرم رو جانانه بغل کردم. 

 

حرف آخر

دو تا توصیه خیلی مهم:

 اول خدا، اگر با خدا باشید مدام اتفاقات خوب برایتان رخ می دهد.شاید خیلی ها نبینند ولی من آنقدر به خدافکر می کنم هراتفاقی که می افتد می بینم کارخداست. پدرم یک تابلویی داشت که آیه ای در روی آن نوشته شده بود . معنی آیه این بود : که هرچی بدست می اوری به اندازه تلاش توست. و من چون می دانستم چقدر سختی کشیدم مطمئن بودم خدانتیجه اش را به من می دهد و اگر نتیجه دلخواهم هم نمی شد مطمئن بودم قسمتم نبوده و خدا حتما یک چیزی می داند. 

توصیه دوم هم این که بینششان را وسیع کنند. یه جمله ای هست که میگه out of box  یعنی تو باکس خودشان گیر نکنند. اگر در ابعاد وسیع فکر کنند حتما رشد خواهند کرد. 

مصاحبه کننده: علیرضا رفاهی فرد


قهرمان پیشرفت، سیده نگار خاموشی، از رتبه ی 8900 تا رتبه ی 723

Menu