سیده زینب موسوی در یک نگاه
رشته انسانی
رتبه ی سال 99: 2171 منطقه ی 1
رتبه ی سال 1400: 282 منطقه ی 1
رشته قبولی: آموزش زبان عربی دانشگاه فرهنگیان مشهد
سابقه کانونی: 5 سال، 68 آزمون
میانگین تراز 1400: 5905
چرا پشت کنکور ماندید؟
وقتی در سال اول کنکور رتبه ام را دیدم از نتیجه کار اصلا راضی نبودم و از ان جایی که هدف من فرهنگیان یا رشته روان شناسی بود با این رتبه نمی‌توانستم به هدفم برسم، پس تصمیم گرفتم برای سال دیگه با توجه به تجربیاتی که داشتم دوباره کنکور بدهم . مشوق اصلی من برای سال دوم پدرو مادرم بودند چون آنها می دیدند که توانایی من قطعا بالاتر از این رتبه است
فکر می کنید چه دلیلی داشت که سال اول موفق نشدید؟
1- نداشتن یک برنامه منسجم متناسب با روحیات من در یادگیری
2- عدم تمرکز در جلسه که باعث شد من بیشتر سوالات عمومی را از دست بدهم و نتوانم به آنها جواب بدهم و درصد خوبی کسب نکنم
3- تحلیل نکردن آزمون
4- نداشتن اراده و انگیزه کافی
5- استرس بالا و از همه مهم تر داشتن کسی که با روحیاتم برنامه متناسب بدهد که خداراشکر من با کسی آشنا شدم که انگار من رو می شناخت و به من در دوره های مختلف کمک می کرد و راهکار می داد. دبیر عزیزم خانم سالم که واقعا در تمام لحظات کنکور کنارم بود و به کمک کرد که این هستم بشوم.
امسال با چه چالش هایی رو به رو بودید؟
خوب سال دوم طبیعتاً چالش هایی را دارد که سال اول ندارد. در سال دوم کنکور می ترسیدم که قبول نشوم
روش مطالعه عربی شما چگونه بود؟
درس عربی اختصاصی و عربی عمومی نقطه قوت من بود. توجه من بر روی کتاب و تجزیه و ترکیب های جملات کتاب بود. اما داشتن استاد و دبیری برای رشته عربی هم قطعا موثر است
درسی بوده که روش مطالعه اش را تغییر داده باشید؟ توضیح دهید.
در سال اول در درس ادبیات ضعف داشتم و مهم ترین دلیلش نداشتن یک برنامه ای برای یادگیری درست بود و چند منبعی هم عمل می کردم که سال دوم کلاس خصوصی رفتم و از یک منبع استفاده کردم.
چطور با کانون آشنا شدید و چند سال عضو بودید؟
من توسط مادرم که فرهنگی بودن از اهمیتی که آزمون دادن برای کنکور داشت باخبر شدم و این قضیه سبب آشنایی من با کانون بود . سال دومی که کنکور داشتم هم با توصیه دبیر دلسوزم مجددا در کانون ثبت نام کردم.
برنامه ریزی دو هفته ای شما چطور بود؟
من در واقع چون درس های سه سال را گذرانده بودم بیشتر در جمع بندی و مرور کتاب هایم این دو هفته را می گذراندم و کتاب هام را بارها مرور می کردم.
تحلیل آزمون را چه زمانی و چگونه انجام می دادید؟
تحلیل آزمون حقیقتا و واقعا از خود آزمون واجب تر و مهم تر است چرا ؟ چون در تحلیل آزمون شما واقعا متوجه می شوید چه خطاهایی کردید . اگر آزمون بدون تحلیل انجام بدهیم انگار آزمون ندادیدم و این نکته ای بود که یکی از دوستان عزیزم که در سال اول قبول شده بودند به من توصیه کردند. البته شاید به اندازه ایشان متعهد به تحلیل نبودم ولی سعی می کردم عصر جمعه ای که آزمون دادم یا در نهایت صبح شنبه تحلیل داشته باشم.
از چه مطالبی در سایت و مجله آزمون استفاده می کردید؟
من از سایت کانون بیشتر اوقات از توصیه کنکور های سال های قبل استفاده می کردم و مطالب آنها را می‌خواندم
از تکنیک ها مدیریت زمان استفاده می کردید؟
بله ، البته از این تکنیک تا دوران عید خیلی شناخت نداشتم و اشتباهاتی داشتم مثلا سراغ درس هایی می رفتم که دوست شان داشتم یا بیشتر آنها را می‌خواندم یا یک دور کامل اول همه سوالات را می‌خواندم و وقتم را از دست می دادم ولی خب در اواخر سعی کردم این روند را عوض کنم.
مثلا یک روش یکسان را همیشه پیاده کنم . در دروس عمومی به ترتیب دفترچه جلو می رفتم و در دروس اختصاصی ریاضی و اقتصاد را آخر جواب دادم و این طور بود که سوال اگر برامی مبهم بود یا محاسبات زیادی داشت که واقعا سوال را نمی‌توانستم جواب دهم علامت می زدم و در آخر به آن سوالات پاسخ می دادم یا پاسخ نمی‌دادم.
دوران جمع بندی چکار کردی؟
در دوران جمع بندی سعی کردم یک دور کامل همه ی کتاب ها را داشته باشم و دور کردن کتاب ها به طور مداوم واقعا برای من که معمولا کتاب ها رو ناتمام رها می کردم خیلی موثر بود. هم چنین در این دوران یاد گرفتم برای تقطیع چگونه است کار کنم و هرروز تست تقطیع می زدم.
دوران عید چطور؟
در دوران عید هم من کار دقیقا مرور کتاب هایم بود و این قدر این کار را انجام دادم که در دروسی که مشکل عمده در سال اول داشتم پیشترفت زیادی کردم .واقعا مرور کارساز هست.
فکر می کردید چنین رتبه ای بگیرید؟
حدود یک ماه قبل از کنکور فکر می کردم که قطعا بهتر از سال پیش کنکور خواهم داد و رتبه ی خیلی خوبی کسب خواهم کرد و البته من هم خیلی به تخمین رتبه مراجعه می کردم .تا این که به توصیه دبیرو مشاورم متوجه شدم این کار هم باعث استرس بیشتر می شود و در واقع نوعی بازی ذهن است که فرد را از مسیر اصلی خودش دور می کند.
روز کنکور چطور بود؟
شاید این اولین باری است که این را می گویم ولی من شب قبل از کنکور واقعا نخوابیدم و استرس عجیبی داشتم و صبح واقعا سرحال و پر انرژی نبودم. ولی وقتی قبل از آزمون مدتی با مادرم در محوطه سبز مدرسه قدم زدم سرحال تر شدم. اما خب برای کسی که سال دوم کنکور دارد هم استرس هایی را تجربه می‌کند که دیگرانی که مانند او نیستند ندارند و هم چنین دیگران استرس هایی دارند که او ندارد.
برای من چون یک بار جلسه کنکور را تجربه کرده بودم آن قدر اتفاق عجیبی نبود ولی ترس از این که باز در پشت کنکور بمانم هم بود .در جلسه تعدادی از دوستانم را دیدم و یک لحظه احساس کردم که من عقب بودم و هستم و ان ها بهتر از من عمل خواهند کرد. این جا بود که به حرف های خانم سالم عزیز که شب قبل درباره استرس ، مدیریت زمان و خیلی چیزا با من صحبت کرده بودند افتادم. به خودم گفتم استرس نداشته باش ما موظف هستیم مسیر را درست برویم و تو هم سعی کن ازمون را خوب بدهی. همین کار باعث شد که آرام بشوم.
توصیه ای برای دانش آموزان دارید؟
یادم می آید که در سال اول کنکورم، دانشجویی رشته روانشناسی بود که می گفت : برای موفقیت باید روحیه جنگجویی داشته باشید. یعنی حتی اگر در مراحل سخت زندگی هم هستید واقعا باید تلاش کنید.
مصاحبه کننده: الهام چنگیزپو
قهرمان پیشرفت، کوثر نجف زاده، از رتبه ی 4386 تا رتبه ی 1680