فاطمه سورکی در یک نگاه:
رتبه کنکور ۹۹ : ۱۸۹۲ منطقه ۳
رتبه کنکور ۱۴۰۰ : ۵۳۷ منطقه ۳
دبیرستان فرزانگان
شهر : نکا
رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی علوم پزشکی مازندران ( نیمسال اول ساری)
شغل و تحصیلات پدر : فوق لیسانس ، کارمند شرکت صنعتی بهپاک
شغل و تحصیلات مادر : لیسانس ، دبیر معارف
سایقه کانون: از سال دهم تا دوازدهم و یک سال پشت کنکور (۴ سال)
دلیل شما برای این که پشت کنکور ماندید چه بود ؟
۳۰ شهریور ۹۹ که رتبه ها آمد اولین نفری بودم که رتبه ام را دیدم و در همان لحظه تصمیم گرفتم که دوباره در کنکور شرکت کنم ، چون خودم از رتبه ام راضی نبودم و هدفم رتبه و دانشگاه خیلی بهتری بود. حتی در کنکور ۹۹ پزشکی علوم پزشکی بابل ( واحد پردیس) پذیرفته شدم و یک ترم مرخصی گرفتم که در کنکور ۱۴۰۰ شرکت کنم. با عقل و دل تصمیم گرفتم که برای یک سال دیگر تلاش کنم و نتیجه زحماتم را بگیرم.
نظر خانواده تان برای کنکور مجدد شما چه بود ؟ و همراهی ایشان در این دو سال چگونه بود ؟
در ابتدا با مخالفت پدرم مواجه شدم اما مادرم راضی بودند چون همیشه دیده بودند که پای حرفم هستم و تا آخرین لحظه تلاش می کنم اما با صحبت های بیشتر خودم و مشاورم ، پدرم هم راضی شدند و این فرصت را به من دادند که دوباره در کنکور شرکت کنم.
خانواده ام از اول تا آخرین لحظه در کنارم بودند و همیشه حواسشان به من بوده کلی زحمت کشیدند و تلاش کردند ، همیشه محیط خانه را آرام نگه داشتند تا به بهترین نحو درس هایم را مطالعه کنم و همیشه با صحبت هایشان به من انگیزه و انرژی مثبت تزریق می کردند و خیلی از جاها هوایم را داشتند و موجب شدند که در این مسیر کم نیاورم و تا آخرین لحظه تلاش کنم و جلو بروم و سهم خیلی زیادی در نتیجه گیری من داشتند .واقعا ازآن ها متشکرم.
دلیل عدم موفقیت خودتان را در سال اول چه چیزی می دانید ؟
سال دهم خیلی با حال و هوای دبیرستان و کنکور آشنا نبودم و خیلی درس ها را جدی نگرفتم و دنبال تغییر رشته از تجربی به ریاضی بودم که موفق نشدم خانواده ام را راضی کنم و در این رشته ماندم و ادامه دادم . اما ببشترین ضعف من در بعضی از درس های دهم مثل زیست بود و خیلی زمان از من گرفت تا به این کتاب مسلط شوم و علت دیگرشرکت کردن در کلاس های زیاد بود چون کل زمانم صرف کلاس رفتن می شد و زمان مطالعه درس ها خیلی کم بود. شاید حتی روز هایی بود که نمی رسیدم یک ساعت مطالعه مفید داشته باشم.
یکی دیگر از علت ها داشتن گوشی و ارتباط با بقیه بود که حرفهایشان روی من خیلی تاثیر گذار بود و شاید زمان زیادی هم از من می گرفت .در روز با اینکه توسط مشاورم کنترل می شدم اما خب باز هم زمان زیادی می گرفت.
یکی دیگر از علت ها هم شیوع کووید_۱۹ ( کرونا) و تعویق های پشت هم و گیج شدن من بود که به شدت به هم ریخته بودم و استرس داشتم.
و در نهایت سرجلسه کنکور وقتی با سوالات شیمی روبه رو شدم ( در کنکور ۹۹ شیمی درس سختی بود) روحیه ام را از دست دادم و وجودم سرشار از استرس شد که باعث شد در درس های دیگر بی دقتی ام بالا برود و درصد های خوبی کسب نکنم.
امسال با چه چالش هایی روبه رو بودید؟
خداروشکر امسال چالشی از لحاظ درسی نداشتم همیشه سعی کردم یک تراز و یه درصد نسبی را برای خودم حفظ کنم و جلو بروم. اما زمان هایی بود که خیلی تحت فشار بودم . خودم به کرونا مبتلا شدم و چند هفته نتوانستم درس بخوانم و در آزمون شرکت کنم اما با کمک و زحمات خانواده و مشاورم توانستم دوباره شروع کنم و به سطح سابق خودم برسم و پیش بروم.
درصدهایی که در سال اول و دوم کسب کردید را می فرمایید؟
کنکور 99 :
ادبیات : 48 % , عربی : 90.7 % , دین و زندگی : 73.4 % , زبان : 30.6%
زمین شناسی : 0% ریاضی : 57.8% زیست شناسی : 42.7% فیزیک : 54.1% شیمی: 44.8%
کنکور 1400 :
ادبیات : 57.4% عربی : 94.7% دین و زندگی : 84% زبان : 64%
زمین شناسی : 0% ریاضی : 34.7 % زیست شناسی : 65.4% فیزیک : 44.5% شیمی : 54.3%
نقطه قوت من در درس عمومی ،عربی و دین و زندگی بود.
طبق برنامه آزمون کانون و گاها جلوتر از برنامه پیش می رفتم .برای درس عربی دو هفته ای که برای آزمون زمان داشتم را این گونه تقسیم می کردم: هفته اول را به مطالعه کتاب درسی جزوات و نکات قواعد و لغت و ترجمه اختصاص می دادم و فیلم آموزشی جمع بندی عربی را هم می دیدم که خیلی در افزایش درصد و حفظ درصدم تاثیر داشت و هفته دوم تست کار می کردم و از مباحث آزمون آن هفته از خودم آزمون می گرفتم و کامل تحلیل می کردم و نکات را برای خودم می نوشتم و قبل از آزمون مرور می کردم تا دوباره دچار اشتباه نشوم.
برای درس دینی هم هفته اول به مطالعه کتاب درسی و کتاب کار می پرداختم و هفته دوم تست کار می کردم و نکات آیات را برای خودم یادداشت می کردم و آخر هفته ( نزدیک به آزمون) نکات آیات و احادیث را مرور می کردم . همیشه سعی می کردم برای درس دین و زندگی مرجع اصلیم کتاب درسی باشد و در کنارش یادداشت های خودم از نکات تست ها و آزمون ها.
در دروس اختصاصی نقطه قوتم درس شیمی بود
ابتدا به مطالعه کتاب درسی و فایل های آموزشی می پرداختم و جزوه اساتید را مرور می کردم و تست می زدم و از درون تست ها باز هم برای خودم تست می نوشتم و با راه حل های متفاوت سوالات را حل می کردم تا سریع ترین و بهترین جواب را پیدا کنم . همیشه بعد آزمون کل سوالات را بررسی می کردم چه درست چه اشتباه چه نزده و نکات را در کتاب یا جزوات می نوشتم و روزانه مرور می کردم. در درس هایی مثل شیمی که سوالات مسئله ای وجود دارد بهترین راه افزایش درصد، تست زدن زیاد و تحلیل همه سوالات هست تا به درجه ای برسید که خودتان از درون تست ها سوال طراحی کنید و کاملا مسلط بشوید.
در سال دوم چه تغییری در روش مطالعه تان ایجاد کردید ؟
سال اول بیشتر زمانم صرف مطالعه دروس شده بود و در کنارش تست و آزمون کار کردم اما سال دوم کنکور، بیشتر آزمون و تست کار کردم و مطالعه دروس کمتر بود، به طوری که من تا فروردین کل مطالعه دروس هر سه سال دبیرستانم تمام کردم و از فروردین آزمون و تست کار کردم و به مرور دروس پرداختم.
از اینکه تغییر رشته ندادید راضی هستید یا خیر؟
بله صد درصد راضی هستم. شاید در ابتدا ناراضی بودم و زمانی که سال اول نتیجه دلخواهم رو کسب نکردم کمی پشیمان شدم از این که تغییر رشته ندادم اما از این که توانستم خودم را به خودم اثبات کنم که می توانم با هر شرایطی با هر سختی و هر مانعی به موفقیت برسم و نتیجه دلخواهم را کسب کنم ، واقعا از خودم تشکر می کنم . زمانی که به این جایگاه برسید متوجه می شوید لذتی بالاتر از رضایت درونی و وجودی از خودت وجود ندارد.
چگونه با کانون آشنا شدید؟
از طریق هم مدرسه ای ها و دانش آموزانی که در کنکور نتیجه گرفته بودند با کانون آشنا شدم و تصمیم گرفتم در آزمون های کانون شرکت کنم .
ویژگی مثبت آزمون های کانون برای شما چه بود؟
از نظر من سوالات آزمون کانون و تقسیم بندی مباحث خیلی عالی بود و طوری بود که در طی دو هفته می شد هم درس ها را مطالعه کرد و هم از آن ها تست های زیادی کار کرد . سوالات کانون به کنکور شباهت داشت و سختی و یا آسانی دروسش شبیه کنکور بود. در کل سوالات آزمون واقعا عالی بود . علت دیگری که برای کنکور کانون را انتخاب کردم جامعه آماری بالایی که داشت . حتی در شهر خودم و منطقه ۳ تعداد دانش آموزان شرکت کننده در این آزمون بیشتر از آزمون های آزمایشی دیگر بود و توانستم بهتر جایگاه خودم را پیدا کنم و بیشتر از قبل تلاش کنم تا به اون درجه ای که می خواهم برسم.
چگونه طی دو هفته برای آزمون برنامه ریزی می کردید؟
بیشتر برنامه های دو هفته بر اساس و بر طبق برنامه آزمون های کانون بود اما بعضی از دروس جلوتر از برنامه کانون مطالعه می کردم تا بتوانم هم به بقیه دانش آموزان برسم و عقب نمانم و هم تا اخر اسفند مطالعه دروس را تمام کنم.
اما پایه اصلی برنامه های هفتگیم بودجه بندی آزمون های کانون بود که براساس سختی و آسانی ، کمی و زیادی مباحث با کمک مشاورم برنامه ریزی می کردیم.
تحلیل آزمون را چگونه انجام می دادید ؟
روز جمعه بعد از آزمون تقریبا ساعت ۱۶ پاسخ نامه تشریحی آزمون کانون در سایت بارگذاری می شد و من از همان ساعت شروع به تحلیل آزمون می کردم . کلیه سوالات عمومی و اختصاصی، چه سوالات درست چه اشتباه چه نزده ، همه را بررسی میک ردم و اگر زمانم کم بود ادامه تحلیل را صبح شنبه انجام می دادم . نکات سوالات درون دفترچه کنار سوالات می نوشتم و در اخر نکات را در یک دفترچه و کتاب درسی یا جزوه مربوطه وارد می کردم. به راه حل سوالات مسئله ای دروس فیزیک و شیمی و ریاضی خیلی اهمیت می دادم تا سریع ترین و بهترین راه حل را پیدا کنم که هم زود به جواب برسم هم درست باشد.
بعضی از اوقات سوالاتی که اشتباه می زدم همراه با نکته سوال و علت اشتباه زدنم برای خودم در دفتری می نوشتم و سوالات مشابه از درون کتاب کار ها پیدا می کردم و در کنار آن سوال یادداشت می کردم تا برای آزمون های بعدی مرور کنم و دوباره دچار اشتباه نشوم.
برای درس زبان و عربی و شیمی از آزمون و نکات خلاصه نویسی انجام می دادم . برای درس ادبیات و دینی نکات را در کتاب و جزوه مربوطه در کنار مباحث یادداشت می کردم و دروس فیزیک و ریاضی فرمول ها و نکاتی که در آزمون ها تکرار می شد هم در دفترچه ای یادداشت می کردم.
از چه منابعی از کانون را استفاده کردید؟
از کتاب جامع ریاضی تجربی و کتاب زرد عمومی استفاده کردم و از هر دو کتاب راضی بودم و نتیجه گرفتم.
آیا از مطالب سایت و مجله آزمون استفاده می کردید؟ آیا روزی تصور می کردید با شما هم مصاحبه شود؟
اول از همه سراغ رتبه برتر های کشوری می رفتم و همیشه در ذهنم بود که امکان داره که یه روزی من هم جزو آن ها باشم. که خدا را شکر درسالی که برای کنکور ۱۴۰۰ درآزمون کانون شرکت می کردم جزو رتبه برتر های منطقه ۳ و رتبه برتر های کشوری بودم و حتی آزمون ۲۶ دی ۹۹ ( جامع نیم سال اول دوازدهم بود) رتبه ۲۲ کشوری را توانستم کسب کنم .
در کنار رتبه بندی ها ، مصاحبه دانش آموزان را می خواندم همیشه و از نکاتی که می گفتند استفاده می کردم و سعی کردم اشتباهات آنهارا دوباره من تکرار نکنم.
چگونه مدیریت زمان در آزمون انجام می دادید ؟
از تکنیک زمان نقصانی استفاده می کردم ، مثلا برای درس عربی اگر زمانش ۲۰ دقیقه بود من ۱۲ الی ۱۵ دقیقه ابتدا برایش وقت می گذاشتم و بقیه زمان را در اخر به این درس می دادم یا درس دیگری که به زمان بیشتری نیاز داشتم.
خوشبختانه با این کار سرجلسه کنکور زمان کم نیاوردم و توانستم برای خودم زمان زیادی ذخیره کنم و مجددا سوالات نزده را بررسی کنم.
آیا فکر چنین رتبه ای را می کردید؟ خاطره ای از روز کنکور و اعلام نتایج دارید ؟
خودم انتظارم رتبه دو رقمی و حتی تک رقمی بود اما باز هم خدارشکر می کنم که توانستم چنین رتبه ای به دست بیاورم و رشته مورد علاقه ام قبول شوم.
روز کنکور اولین نفری بودم که از در حوزه خارج شدم و مادرم همان جا دعای قشنگی برایم کرد که هیچ وقت فراموشش نمی کنم. در ان لحظه گفت الهی که رتبه اول شهر باشی و دقیقا همین اتفاق افتاد و در شهر خودم بهترین رتبه در کنکور تجربی را کسب کردم . خاطره دیگری هم از کنکور دارم این بود که مادرم از ابتدا تا اخر جلسه در حیاط حوزه بود و وجودش را حس می کردم و همین موجب دلگرمیم شده بود و در اخر هم که بعد از کنکور با خانواده رفتیم سمت دریا و کل خستگی و استرس و فشار هفته آخر و روز آخر کاملا برطرف شده بود و بهترین حس را داشتم.
خاطره اعلام نتایج؟
خب طبق معمول اولین نفری بودم که رتبه ام را دیدم. پدرم و مشاورم هرچه تلاش کردند نتونستند وارد سایت بشوند. ولی خب من از صبح سایت سازمان سنجش را رفرش می کردم تا بتوانم زودتر از همه نتیجه را ببینم. زمانی که نفرات برتر کشوری امد به طور طنز به خانواده ام و مشاورم گفتم خب متاسفانه جز ۱۰ نفر کشوری نبودیم . رتبه ام را دیدم اولش هم ناراحت بودم هم خوشحال . ناراحت بودم چون هدفم دو رقمی بود اما از این که توانسته بودم نتیجه زحمات و تلاش های خودم خانواده ام و مشاورم را بگیرم خوشحال ترین آدم روی زمین بودم.
آیا کسی بود که به شما بگوید نمی توانید و موفق نمی شوید؟ واکنش شما چی بود؟
اطرافم افرادی بودند که می گفتند هرچی که سال اول قبول شدی برو و اصلا به سال دوم فکر نکن که نتیجه برعکس می شود و رتبه ات بدتر می شود . می گفتند نمی توانی و وسط راه کم می اوری و می بری و کلی از این حرف ها که پر از حس و انرژی منفی بود . اما این قدر هدفم برایم با ارزش بود که به حرف هایشان هیچ توجه ای نمی کردم و بدون نشان دادن هیچ واکنشی از کنارشان رد می شدم و به مسیر خودم ادامه می دادم . جمله ها و حرف هایشان یکی از علت هایی بود که من انگیزه می گرفتم تا بیشتر و بیشتر تلاش کنم و هر لحظه به هدفم نزدیک تر بشوم .
توصیه ای برای دانش آموزان دارید ؟
سعی کنیم در درون خودمان مسبب انگیزه باشیم . با تصور این که در نهایت تلاشمان به چیزی که دوست داریم دست می یابیم ، تلاش کنید. اهدافتان را واقعا دوست داشته باشید نه فقط برای این که یک رشته ای در هر دانشگاهی قبول شوید بلکه با تمام وجودتان تلاش کنید و برای رسیدن به خواسته و هدفتان بجنگید .
برای فرد موفقی شدن در جامعه ، موثر بودن و خوشحال کردن برای افراد مهم زندگیتان، از جمله خانواده ای که در طول این سال ها برایتان زحمت کشیدند و تلاش کردند، تلاش کنید . در مقابل به این فکر کنید که این مسیر با موفقیت طی نکنید ،چه احساسی به شما دست می دهد؟ بله احساس ناراحتی ، نگرانی و اضطراب از آینده ، از شغلی که دوستش ندارید . خودتان خالق زندگی خودتان هستید پس تلاش کنید تا بهترین باشید. در نهایت اگر حتی به چیزی که خواستید نرسیدید ، لااقل بدهکار خودتان نیستید. دوست دارم بدانید که رضایت درونی خودتان از خودتان ، بهترین هدیه ای هست که می توانید بعد از نتیجه گیری به خودتان هدیه بدهید .
امیدوارم به بهترین خواسته ها و اهدافتان برسید و همیشه حال دلتان خوب و خوش باشد.
مصاحبه کننده: نگار سرلک