لطفا خودتان را معرفی کنید .
سیده آمنه موسوی لقمان رتبه 4 کشوری کنکور انسانی هستم.
چند سال کانونی بودید و در چند آزمون برنامه ای شرکت کردید ؟
من 5 سال در آزمون های کانون شرکت کردم و مجموعا در 74 آزمون حضور داشتهام.
در چه سالهایی کانونی بوده اید؟
در مقاطع پنجم، ششم،نهم، یازدهم و دوازدهم کانونی بوده ام.
علت تداوم حضور و فایده و نتیجه ای که از آزمون ها میبردید را تحلیل کنید.
یکی از مهم ترین دلایل من این بود که باور داشتم در هنگام رشد یک کودک و یا نوجوان هنوز توانایی و تکامل لازم برای برنامه ریزی را ندارد و نمی تواند آنچنان که باید برای خود برنامه ریزی دقیقی بکند من هم برای اینکه برنامه ریزی درست درسی داشته باشم و خیلی منظم تر و جدی تر ادامه دهم در آزمونهای کانون شرکت میکردم.
واکنش شما در صورتی که رتبه خوبی به دست می آوردید و یا برعکس رتبه و نمره خوبی کسب نمیکردید چه بود؟
صادقانه بگویم اگر رتبه خوبی به دست می آوردم خیلی خوشحال میشدم و احساس رضایت درونی داشتم ولی اگر رتبه ام در آزمونی بد میشد واقعا ناراحت میشدم و ممکن بود که این ناراحتی یک الی دو روز ادامه داشته باشد اما همیشه باور داشتم که موفقیت با شکست معنی پیدا میکند و ما نمیتوانیم معنی موفقیت را بفهمیم تا زمانی که طعم شکست را بچشیم و به این جمله اعتقاد داشتم که گاهی بال ها در راه سقوط رشد میکنند.
قطعا خیلی از پیروزی ها و شکست ها و مأیوس شدن ها به سراغ شما نیز آمده است اگر چنین بوده در چه برههای اتفاق افتاده است و واکنش شما چه بوده است؟
سال کنکور سال بسیار سختی است و شما یک سال مداوم درس میخوانید و گاهی فشار درس و حجم دروس زیاد میشود و زمانی که این اتفاق میافتاد و من تحت فشار قرار میگرفتم گاهی خیلی بی انگیزه و خسته میشدم.
میتوانید بگویید این بی انگیزگی چه زمانهایی سراغ شما آمد؟
بیشتر آنها در شروع مقاطع مهم بود برای مثال شروع سال تحصیلی، شروع عید و شروع ترم دوم.
میتوانید توضیح بدهید که در شروع سال تحصیلی، آغاز عید و شروع ترم دوم چه وضعیتی داشتید؟
من در آزمونهاي تابستان به طور معمول رتبه یک کشور میشدم و خب همه خانواده و آشنایان و دوستان و دبیران انتظار داشتند که این رتبه را همچنان حفظ کنم به همین خاطر با شروع سال تحصیلی اولا من نمیدانستم که باید این انتظار را چگونه برآورده کنم،ثانیا اینکه چون دروس جدیدی اضافه شده بود و با یک پایه جدید مواجه شده بودیم با نحوه برنامه ریزی نیز آشنا نبودم این باعث میشد که هم مقداری خسته شوم و هم فشار بیشتری را متحمل شوم.
این فشار را چگونه برطرف کردید؟
با پدر و مادرم مشورت کردم و به خصوص با خواهرانم بیشتر صحبت میکردم چون آنها نیز در این سال های اخیر تجربه کنکور را داشته اند.البته گاها از مشاور نیز کمک میگرفتم .
آیا خواهرانتان نیز دانشجو هستند؟
بله آنها نیز دانشجو هستند.
آیا شما همیشه خودتان را اینگونه ارزیابی میکردید؟
من در سال دوازدهم به یک خودآگاهی فوقالعاده رسیدم و میدانستم که چه کسی هستم و از زندگی چه میخواهم و چه موقعی موفق میشوم و چه زمانی شکست میخورم.
از زندگی خود چه میخواهید؟
شاید یک شعار باشد اما میخواهم برای جامعه مفید واقع شوم.
آیا هدف مشخص تری مانند شغل،رشته دانشگاهی آینده و... دارید؟
به احتمال زیاد روانشناسی را ادامه دهم و در آن به کارهای پژوهشی بپردازم.
من کامنت های جناب ساغرچی را که میخواندم خیلی از شما و خانوادتان تعریف کرده بودند و برای من خیلی جالب بود که گاهی اوقات مینوشتند من از این خانواده این نکات را حتما ذکر میکنم. میتوانید بگویید که این ویژگیهای خانواده شما چیست که این مقدار ایشان را که یک مشاور عمیق و برجسته هستند را تحت فشار قرار داده است؟
شاید مهم ترین ویژگی خانواده ما همکاریست. من همیشه فکر میکردم که چه در آزمونها شکست بخورم و چه موفق بشوم این را میدانستم که قطعا خانوادهام پشتم هستند و مرا دوباره حمایت میکنند و شاید بیشترین ویژگی که نظر ایشان را جلب کرد همین همکاری بود.
چه کارهایی میکردند که مصادیق همکاری بود؟
در مورد رفت و آمد هنگام رفتن پدر مرا میبردند که آزمون بدهم و هنگام برگشتن خودم میآمدم که برایم یک تفریح شده بود.
آیا در این مسیر با پدرتان صحبت میکردید؟
بله با اینکه مسیر خیلی کوتاه بود و فرصتی نمیشد اما همیشه به ایشان میگفتم که دعایم کند و پدرم نیز همیشه این کار را در حقم میکردند و این واقعا به من انگیزه میداد.
روز کنکور همراه چه کسی با جلسه رفتید؟
روز کنکور نیز با پدرم رفتم.
مادرتان هم آمدند؟
خیر چون احساس میکردم که مقداری استرس دارند از ایشان خواستم که روز کنکور همراه من نیایند تا آرامش لازم را حفظ کنم.
آیا چیز دیگری در ارتباط با ویژگی های شخصیتی خود یا هر چیز دیگری هست که بخواهید اضافه کنید؟
جمله ای هست که میگوید:«در پرواز هدفی بالاتر از پریدن هست».به نظر من در کنکور نیز هدفی بالاتر از رتبه وجود دارد و آن هم تلاش جهت بهبود خود و جامعه است.
از آنجایی که به جملات قصار اشاره کردید آیا مطالعه زیاد دارید؟
بله در حوزه علوم انسانی مطالعه دارم.
فکر میکنید این جملات قصار چه میزان تاثیرگذار هستند؟
در سال کنکور وقتی خیلی بیانگیزه میشدم، مجموعهای داشتم که حدودا ده عدد استیکر به دیوار چسبانده بودم و در این مواقع آنها را میخواندم و دوباره انرژی میگرفتم.
میتوانید چندتایی از آنها که یادتان هست را بگویید؟
یک آیه قرآن که میگوید:ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الأعلون إن كنتم مؤمنين(سست نشوید و غمگین نباشید که شما برترید اگر ایمان داشته باشید.)
و جمله دیگری که میگوید :درست است که گاهی باید شکست خورد و گریه کرد و ناامید شد ولی تسلیم شدن هرگز یک گزینه نیست.
و اینکه اجازه ندهید صدای افکار دیگران صدای درون شما را ساکت کند.
* برای مشاهده فیلم مصاحبه کاظم قلمچی با سیده آمنه موسوی لقمان و سایر رتبه های برتر کنکور98، بر روی لینک زیر کلیک کنید :