پوئم سمفونی

پوئم سمفونیک یا منظومه سمفونیک نامی است که توسط فرانتس لیست برای یک اثر ارکسترال یک موومانی که از حیث فرم قابل گسترش بوده و ترجمان داستان یا پروگرام خاصی باشد ابداع گردید

پوئم سمفونی

پوئم سمفونیک یا منظومه سمفونیک نامی است که توسط فرانتس لیست برای یک اثر ارکسترال یک موومانی که از حیث فرم قابل گسترش بوده و ترجمان داستان یا پروگرام خاصی باشد ابداع گردید. فرانتس لیست تحت تاثیر جنبش رمانتیک زمان خود غوامل دراماتیک و تصویری را در بیان موسیقی داخل کرد و به این ترتیب در دوتا از سمفونی های یک موومانی خویش «دانته» و «فاوست» فرم معمولی سمفونی را کنار گذاشته و موسیقی را آزادانه به دنبال احساس خود سوق داد و نام آن را پوئم سمفونی گذاشت.پس از او‌ آهنگسازان دیگر همچون اسمتانا اشتراوس سن سانس و دیگران نیز از این ابتکار تقلید کردند.

 ریشه های اولیه پوئم سمفونیک را میتوان در ارتباط موسیقی و کلام در دوره رنسانس بررسی کرد. در رنسانس نیز مانند قرون وسطی موسیقی آوازی مهم تر از موسیقی سازی بود. دبستگی اومانیستی به زبان بر موسیقی آوازی تاثیر گذاشت و ارتباطی تنگاتنگ میان موسیقی و کلام پدید آورد.آهنگسازان رنسانس موسیقی را برای تعالی بخشیدن به معنا وتاثیرگذاری متن به نگارش درمی آوردند.جوزپه زارلینو نظریه پرداز موسیقی در سده شانزدهم مینویسد:

 «هنگامی که کلام بیانگر سوگ،درد،دلشکستگی،حسرت و چیزهایی از اینگونه است بگذار هارمونی آکنده از اندوه باشد»

حال آن که آهنگسازان قرون وسطایی نسبت به تجسم هیجان کلام در موسیقی کم و بیش بی تفاوت بودند.

 آهنگسازان رنسانس اغلب اصطلاح نقاشی کلام را به کار برده اند.که به معنای بیان موسیقایی تصویر های ویژه شاعرانه است. برای مثال گاه ممکن است واژه هبوط از آسمان با یک خط ملودیک پایین رونده همراه شود، واژه دویدن با زنجیره ای از نت های تند و چابک به گوش برسد. اما به رغم چنین تاکیدی بر پیروی موسیقی از حس تصویری متن، موسیقی رنسانس شاید در نظر ما خوددار و آرام بیاید با آن که در موسیقی رنسانس گستره پهناوری از احساسات وجود دارد اما این احساسات اغلب به شیوه ای متعادل،متوازن و بدون تضاد های شدید در دینامیک،رنگ آمیزی و ریتم بیان شده اند.

  بعد تر از رنسانس نیز میتوان ردپای برنامه را در آثار موسیقی دانان دیگر مانند بتهوون (سمفونی شماره 6 یا سمفونی پاستورال) پیدا کرد.

 ازمیان آهنگسازان هم دوره لیست که به ساخت موسیثی برنامه ای پرداختند میتوان به برلیوز اشاره کرد. برلیوز در سال 1830 برای تجسم «سودای بی پایان و سیراب نشدنی» خود سمفونی فانتاستیک را آفرید. این سمفونی شگفت و خیالی که یک سمفونی برنامه ای در پنج موومان است به نحوی مانیفست نهضت رمانتیک به وجود می آید. موسیقی و برنامه برلیوز در این اثر هر دو بازتابی از سودای عاشقانه و ناکام مانده آهنگساز بیست و شش ساله نسبت به هربرت اسمیتسون بازیگر است:

«آهنگسازی جوان که حساسیتی بیش از اندازه و تخیل سرشار دارد در نهایت یاس از عشقی ناکام،خود را با تریاک مسموم میکند. ماده مخدر آن قدر قوی نیست که او را بکشد اما او را در خوابی  سنگین غوطه ور می سازد که رویاهای غریب همراه دارد. تمام حس و هیجان  و خاطره های او در ذهن تخدیر شده اش به تصاویر و ایده های موسیقی بدل میشوند معشوق نیز در ذهن او به یک تم برگشتی تبدیل میشود که پیوسته جانش را تسخیر میکند.

 ابداع فرانتس لیست در این میان نوعی موسیقی برنامه ای تک موومانی که از حیث فرم قابل بسط و گسترش است میباشد که پوئم سمفونیک نام گرفت.

از آثار شاخص ساخته شده در این فرم میتوان به مولداو اسمتانا اشاره کرد که تجسمی از رود بوهم در گذر از مناطق گوناگون است. هرچند این اثر سه هفته و خورده ای پس از ناشنوا شدن آهنگساز ساخته شده اما هیچ نشانی از یاس و اندوه در آن دیده نمیشود.اسمتانا برنامه مولداو را به این صورت نوشته است:

«این اثر تجسم بخش جریان رود مولداو است که از دو سرچشمه کوچک خود یکی سرد و دیگری گرم که به یکدیگر میپیوندند نشات گرفته و سپس از جنگل ها و چمنزار ها و از ییلاق هایی که جشن های سرور انگیز در آن برپاست میگذرد،پریان رود در مهتاب میرقصند؛آن سو،فراز صخره ها، ویرانه کاخ هایی است که مغرورانه سر به فلک کشیده اند.مولداو پر پیچ و تاب و خروشان از بستر سنگلاخی نزدیک سن جان میگذرد و به رودخانه ای میریزد که به سوی پراگ میرود. از ویشه رات که زمانی قصر سلطنتی کهنی در آن بود میگذرد و سرانجام همچنان با شکوه ،شاهوار، به اِلب میریزد و در دوردست از نظر ناپدید میشود.»

قطعه با فیگورهای مواج سبک با دینامیک پیانو شروع میشود که نمایانگرپدیدار شدن مولداواز دو جویبار آب سرد و گرم هستند و لحظه رسیدن این دو با یک تم باشکوه در قالب ارکستراسیون حجیم که به صورت دوره ای تکرار میشود نمایش داده شده است.شکار در کنار رود با فانفارِ(قطعه ای با کاربرد نظامی برای آماده باش سربازها) هورن ها نمایانده میشود.عروسی روستایی با رقص پولکا که رقصی بوهمیایی است و شب مهتابی به وسیله نغمه لرزان و سوسوزن بادی های چوبی و ملودی آرام و زیر زهی های سوردین دار نشان داده میشوند.

 پوئم سمفونی از فرم های پرطرفدار موسیقی قرن حاضر به حساب مب آید از پوئم سمفونی های ساخته شده در قرن بیستم میتوان به شب دگرگون شده (آرنولد شوئنبرگ) ، جزیره مردگان(سرگئی راخمانینف) که هرچند اثری رمانتیک است اما در قرن بیستم ساخته شده است و آمریکایی در پاریس(جرج گرشوین) اشاره کرد.


کوروش قربانی «گروه هنر کانون»

Menu