سری مقالات 50 ایده روانشناسی-ایده بیست و ششم، شخصیت اقتدارطلب

چه کسانی عقاید نازی‌ها را پذیرفتند و در جنایت‌های آن‌ها نقش داشتند؟ چه چیز مردم را به سمتی سوق می‌دهد که در مورد حق بودن خود و ناحق بودن دیگران تا این حد مطمئن باشند؟

سری مقالات 50 ایده روانشناسی-ایده بیست و ششم، شخصیت اقتدارطلب

چه کسانی عقاید نازیها را پذیرفتند و در جنایت‌های آن‌ها نقش داشتند؟ چه چیز مردم را به سمتی سوق می‌دهد که در مورد حق بودن خود و ناحق بودن دیگران تا این حد مطمئن باشند؟ به چه دلیل این اشخاص در مواجهه با بسیاری از مسائل، بنیادگرایی (fundamentalism) را ملاک کار خود قرار می‌دهند؟

شخصیت و نازیسم

بعد از جنگ جهانی دوم، پرسش‌هایی از این قبیل توسط گروهی از جامعه شناسان فعال در امریکا به سرپرستی تئودور آدورنو مطرح و سبب شد که در سال 1950 میلادی کتابی به نام شخصیت استبدادگرا (Authoritarian personality) منتشر شود.

در واقع، نظریه آنان "فرد" را مسبب پدیده‌های شوم اجتماعی می‌داند. اختلافات میان والدین و فرزندان را در نظر بگیرید. واقعیت این است که والدین می‌توانند عاملی برای بروز استبداد باشند، چرا که دیده می‌شود فرزندان خود را حتی به خاطر اشتباهاتی کوچک، تنبیه می‌کنند و موجب شرمساری آنان می‌شوند. آن‌ چه حاصل می‌شود چیزی نیست جز این که شاهد بروز رفتار خصمانه‌ای از سوی کودکان در مقابل والدینشان و سایر افرادی باشیم که نمادی از قدرت و سلطه برای آنان هستند. جالب است که کودکان آشکارا رفتارهای تهاجمی خود را بروز نمی‌دهند، چرا که می‌دانند این کار می‌تواند مجازات بیش‌تری در پی داشته باشد. از طرفی دیگر، آنان از جنبه‌های گوناگونِ مادی و معنوی به والدین خود وابسته هستند؛ همان والدینی که قرار هست به آن‌ها عشق بورزند. سرانجام، با تشدید این گونه درگیری‌ها، خشونت حبس شده در وجود این کودکان برای رها شدن شیوه‌ای را اختیار خواهد کرد، به این معنی که این حس به سمت سرریز شدن بر سر افراد ضعیف‌تر جامعه پیش می‌رود. به‌طور کلی، خصیصه‌ای که استبدادگرایان اغلب با خود به همراه دارند، معمولاً نوعی باور به برتر بودن نژاد، اخلاق یا خصیصه های خودشان نسبت به سایرین است، تا حدی که معمولاً به صورتی ساده اما قاطع و استوار قوم، فرهنگ و نژاد خود را برتر می‌دانند و جوامع دیگر را حقیر می شمارند. آن‌ چه که اهمیت دارد این است که چنین خصوصیتی به راحتی می‌تواند زمینه ساز بروز رفتارهایی بی‌رحمانه, تهاجمی و ناشی از تعصب آشکار و بی پرده باشد.

بهتر است بدانید که این نظریه به هنگام شکل‌گیری با انتقاداتی نیز مواجه شده است. در حقیقت باور منتقدان بر این است که برخلاف این نظریه، عوامل متعدد زیادی هستند که می‌توانند در رشد بیش‌تر تفکر اقتدارطلب اثر داشته باشند و از سویی دیگر رفتار متعصبانه‌ی افراد می‌تواند به عمد و توسط اشخاص دیگری نیز سازماندهی شود؛ آن هم در جهت نیل به نوع خاصی از قدرت در موقعیتی خاص. (به فصل‌های 24 و 25 مراجعه کنید.)

از سایر خصوصیات اقتدارطلبان این است که به‌طور معمول از ورود به موقعیت‌های نامطمئن خودداری می‌کنند و به هیچ وجه تمایل ندارند بپذیرند که انسان خوب ممکن است هم صاحب صفات خوب باشد و هم صفات بد. در جریان‌های سیاسی علاقه‌ی چندانی از خود نشان نمی‌دهند و در کل خود را کم‌تر درگیر فعالیت‌های سیاسی و ارتباط محور می‌کنند. در واقع ترجیح می‌دهند که تابع مقتدایی قدرتمند باشند.

تعیین حدود استبدادگرایی افراد

چند روش برای تعیین میزان اقتدارطلبی افراد وجود دارد که شناخته شده‌ترین آن‌ها و به طبع پرکاربردترینشان روش اندازه‌گیری کالیفرنیا.اف نام دارد. این روش که ابتدا در کتاب شخصیت اقتدارطلب معرفی شده است، محدوده‌ی تعصب و تفکر انعطاف‌ناپذیر افراد را تعیین می‌کند. در ادامه نه مشخصه‌ی مورد بررسی را تعریف می‌کنیم و پاسخ به دست آمده در رابطه با هر یک را ارائه می‌دهیم.

روش اندازه گیری کالیفرنیا.اف

پیروی از رسوم.وابستگی شدید به باورهای قدیمی در مورد سخت‌گیری زیاد بر خویشتن در طول زندگی. (تبعیت و احترام گذاشتن بر هر چه که از قدرت برخوردار است، مهم‌ترین آدابی هستند که کودکان باید فرا بگیرند.)

پیروی از قدرت. پذیرفتن بی‌چون و چرای قدرت. (گاهی افکار گستاخانه‌ای به سر جوانان می‌زند، اما به مرور که سنشان بیش‌تر می شود، ناچار می‌شوند بر این افکار غلبه کنند و آرام گیرند.)

پرخاشگری به طرفداری از  قدرتمندان. نوعی تمایل به مجازات هر کسی که در برابر رسوم قدیمی سر خم نمی‌کند. (مشکل است از کسی که خوب تربیت نشده و عادت‌ها و رفتارهای بدی از خود بروز می‌دهد، انتظار داشته باشیم که با افراد نجیب و محجوب سازش کند.)

مخالفت با رفتارهای احساس محور. نپذیرفتن ضعف و رفتارهای برگرفته از احساس انسان‌ها. (کار یک تاجر کارخانه‌دار بسیار بیش‌تر از کار یک هنرمند یا پروفسور اهمیت دارد.)

خرافاتی‌ بودن و باور به شایعات. اعتقاد به نقش عوامل مرموز و تعیین کننده در به انجام رسیدن هر عملی و داشتن طرز تفکری متحجرانه و قاطع. (احتمالاً روزی ثابت خواهد شد که طالع‌بینی می‌تواند بسیاری از مسائل مبهم را توضیح بدهد.)

قدرت و قاطعیت. نگرانی در مورد غلبه نکردن بر دیگران در پایان انجام هر کار. (اگر ما از اراده کافی برخوردار باشیم، هیچ ضعف یا مشکلی نمی‌تواند مانعی بر سر راه ما باشد.)

تخریب‌گرایی و بدبینی. داشتن احساسی کلی از خشم و عداوت. (طبیعت انسان هر چه هم که باشد، جنگ و تضاد همواره وجود خواهد داشت.)

انعکاس صفات. میل برچسب زدن احساسات و مطالبات درونی خود به دیگران. (بسیاری از افراد متوجه نیستند که زندگی ما تا چه اندازه توسط نقشه‌هایی کنترل می‌شود که در جاهایی که از آن‌ها بی‌خبریم طرح‌ریزی شده‌اند.)

اعتقاد به برتری نژادی و خودداری از درگیر شدن با ابهامات. مفاهیم متعدد و گوناگونی وجود دارد که با این خصوصیات استبداد‌گرایی مرتبط است؛ خصوصیاتی از جمله سیاست محافظه‌کاری, تعصب بی‌دلیل و نژادپرستی. عدهای طرز فکر افراد، و عده‌ای دیگر پیشداوری‌های متعصبانه را عامل پدیداری این صفات در نظر می‌گیرند. بسیاری هم بر این عقیده‌اند که این اختلال نگرشی است و نه صفتی شخصیتی، که می‌تواند از هر دو عامل ذاتی (ژنتیکی) و محیطی منشأ بگیرد. تأثیری که این افراد از قرار گرفتن در موقعیت‌های تشویش و تهدید می‌پذیرند که ممکن است در مواجهه با شرایط مبهم و نامطمئن به وجود بیاید، اساس نظریه‌های مطرح شده است

برای حفظ حیات هر نوع تشکل اجتماعی وجود برخی از ساختارهای قدرتمند ضرورت دارد و تنها کسی که مجبور نیست به دلیل تبعیت از دستورات دیگران یا سرپیچی از آن‌ها واکنش نشان دهد انسانی است که در انزوا زندگی می‌کند.    

   استانلی میلگرام, 1974

پس به دلیل عوامل متعددی از جمله توانایی‌ها، نوع شخصیت، شرایط اجتماعی امروز؛ اقتدارطلبان احساس خواری، ناامنی و ترس از ابهام می‌کنند و انگیزه‌ی آنان در زندگی، جلوگیری از شرایط نامطمئن است. این گونه افراد از شخص یا هر چیزی که حامی پیچیدگی، نوآوری، تازگی و خطرپذیری برای تغییر باشد، بیزارند. آن‌ها معمولاً از اختلاف نظرها و تصمیم‌ها نفرت دارند و احساسات شخصی و حس نیاز خود را به خاطر قدرت‌های بیرونی سرکوب می‌کنند. می‌توان گفت که آن‌ها زندگی خود را فقط صرف تبعیت از قوانین، معیارها و رسوم کهنه می‌کنند و از آن مهم‌تر اصرار دارند که سایر افراد نیز این شیوه‌ی زندگی را برای خود اتخاذ کنند.

در واقع محافظه‌کاران و اقتدارطلبان با کنترل و حسابرسی برای محافظت از دو دنیای درونی و بیرونی‌شان، خود را آزار می دهند. آن‌ها ساده‌گرایی، وظایف، قوانین، الزامات غیرقابل انعطاف و سخت را می‌پسندند که این حس همه چیز آن‌ها را، از هنر مورد‌علاقه‌شان گرفته تا رأی‌گیری‌ای که در آن شرکت می کنند، تحت پوشش قرار می‌دهد.

در مجموع, افراد کوتاه‌فکر, متعصب و مستبد را با سه مشخصه می‌توان شناخت: تمایل شدید به رد کردن هر نظری که خلاف نظر آنان است، ضعف در ایجاد حس ارتباط میان عقاید مختلف، اظهار نظر‌های پیچیده و محکم به جانبداری از چیزهایی که باورشان دارند و در تقابل با مسائلی که باوری به آن‌ها ندارند.

اقتدارطلبان را در جوانب مختلف زندگی می‌توان مشاهده کرد؛ هرچند که آنان بیش‌تر به مشاغل و عقایدی گرایش دارند که بر ارزشهای خاص آنان منطبق باشند. جالب توجه است که امکان دارد آن‌ها خود را افرادی حق‌اندیش، مبادی اخلاق، منطقی، مؤدب و درستکار معرفی کنند تا اقتدارطلب، اما می‌توان گفت که سرانجام چهره‌ی واقعی‌شان به‌راحتی توسط عقایدی که دارند، آشکار می‌شود.

تعصب یا کوتاه‌اندیشی

کوتاه‌بینی و تعصب مفاهیمی هستند که کاملاً با اقتدارطلبی مرتبط‌اند. روشنفکران حین برخورد با مشکلات جدید، پیچیده و عجیب آرام‌تر به نظر می‌رسند، چرا که جدا از بحث هوش، روشنفکران در حل مسائل شان سریع‌تر عمل می‌کنند و با سرعت بیش‌تری می‌توانند اطلاعات گوناگون را در جهت شکوفایی ایده‌هایی جدید درهم آمیزند. اما در آن سو، افرادی که ذهنیتی محدود دارند، معمولاً در رویایی با چنین مشکلات تازه‌ای، یا رفتار تهاجمی از خود نشان می‌دهند یا زود خود را از درگیری با آن‌ها کنار می‌کشند. پرسشنامه‌های متعددی در حیطه تعیین میزان تعصب افراد وجود دارد که به چند پاسخ داده شده از سوی آن‌هایی که تعصب بالایی دارند، اشاره می کنیم:

در دنیای پیچیده‌ای که ما زندگی می‌کنیم، تنها راه رسیدن به درک صحیح از وضعیت موجود، تکیه بر کاربلدانی است که قابل اعتماد باشند.

از این که ببینم شخصی با لجاجت، از اقرار به اشتباه خود سر باز می‌زند، خونم به جوش می‌آید.

مردم این دنیا دو دسته‌اند: حامیان حقیقت و مخالفان آن.

خیلی از مردم اصلاً نمی‌دانند که چه چیز در زندگی برایشان بهتر است.

از میان این همه فیلسوف با عقاید گوناگون، ممکن است که تنها عقیده‌ی یکی درست باشد.

بسیاری از ایده‌هایی که امروزه نشر پیدا می‌کنند، حتی ارزش آن تکه کاغذی را ندارند که بر رویش چاپ شده‌اند

چکیده‌ی مطلب-آیا اقتدارطلبان، افرادی تربیت شده‌ای هستند؟-گاه‌شمار

آدورنو و همکاران، شخصیت اقتدارطلب  
آیزنک، روانشناسی سیاست
راکیچ، ذهن روشن و محدود
ویلسون، روانشناسی محافظه‌کاری,
1950
1954
1960
1973
سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده بیست و یکم، اثر فلین سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده بیست و یکم، اثر فلین سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده بیست و یکم، اثر فلین سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده بیست و یکم، اثر فلین سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده بیست و یکم، اثر فلین

مترجم: حمیدرضا زمانی

---------------------------------- 
برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:

سری مقالات 50 ایده روانشناسی

برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال اخبار آموزشی مترجمان کانون شوید:

https://t.me/MotarjemaneGhalamchi

---------------------------------

منبع :

Menu