صرفنظر از علاقه افراد، محتواي مطالب هر کتاب از عوامل موثر در ادامه دادن به مطالعه آن محسوب ميشود.
به بيان ديگر کتابهايي که داراي عنوان، محتوا و روند پر جاذبهاي است يا مطالب کاربردي و مفيدي براي بيشتر مردم دارد، يعني موضوعات يا مسائلي را مورد بررسي قرار ميدهد که بسياري از مردم با آن درگير هستند، مخاطب خود را بهتر جذب ميکند.اگر بخواهيم نگاهي به کتابهاي پر مخاطب بيندازيم قطعا کتابهاي روانشناسي از آن دسته کتابهاي بسيار پرطرفدار محسوب ميشود، بهگونهاي که نوبت چاپ اغلب اين کتابها به عددهايي مانند 20، 30 و حتي 60 ميرسد، حتي کتابفروشان نيز هميشه بهترين و برجستهترين مکان را در قفسه کتابهايشان براي کتابهاي روانشناسي با موضوعات متنوع در حوزه کودک، زناشويي، دوستيابي، موفقيت، کسب مهارتهاي زندگي و حل مشکلات عاطفي در نظر ميگيرند.
اما نکته مهم در مورد کتابهاي روانشناسي، اثر بخشي يا بياثر بودن مباحث و آموزههاي آنها بر خوانندگانشان است، به طوري که در بسياري موارد به نظر ميرسد اشتياق نسبت به مطالعه اين دسته از کتابها در حد خريد آن يا خواندن يک يا دو فصل از يک کتاب چند فصلي خلاصه ميشود. در چنين شرايطي نهتنها بهرهگيري مفيد و کاربردي از توصيههاي روانشناسانه بعيد به نظر ميرسد، بلکه بتدريج و با تکرار اين روند نوعي ترديد نيز نسبت به موثر بودن مباحث روانشناسي در قالب کتب منتشر شده در اين حوزه در کتابخوانهاي غيرحرفهاي ايجاد ميشود.
وقت کافي براي مطالعه کتاب ندارم:
شايد بسياري تصور کنند برنامهريزي براي مطالعه کتاب فقط معطوف به کتابهاي درسي دوران دانشآموزي يا دانشجويي است، اما واقعيت آن است که نداشتن برنامهريزي براي مطالعهکردن جزو مشکلاتي است که به رهاکردن کتابها ميانجامد.
نداشتن حس مسئوليت در قبال خواندن کتابهاي خريداري شده، کمحوصله بودن افراد، نداشتن انگيزههاي دروني کافي و پايدار، نبود محتواي جذاب در کتاب و نداشتن برنامهريزي براي مطالعه جزو عواملي است که باعث به اتمام نرساندن مطالعه يک کتاب ميشود.
گرايش به کتب روانشناسي: از آنجا که خدمات روانشناسي و مشاوره به صورت فردي، زوج، خانواده و گروهي ارائه ميشود، کتابهايي که در زمينه روانشناسي وجود دارد نيز ميتواند به هرکدام از اين مباحث ارتباط پيدا کند؛ اما بنا بر بررسي روانشناسان برخي از موضوعات روانشناسي در قالب اين کتابها بيشتر مورد استقبال قرار ميگيرد.
مقابله با مسائل روحي و رواني مانند اضطراب، استرس، افسردگي، خشم و پرخاشگري، انتخاب رشته تحصيلي، حل مشکلات و استرسهاي شغلي، حل مشکلات ارتباطي و شيوههاي تربيت فرزندان از موضوعاتي است که خوانندگان کتب روانشناسي به آن علاقه و توجه نشان ميدهند.
کتابدرماني؛ کمک به درمانهاي روانشناسي
روانشناسان تاکيد ميکنند کتاب خواندن ميتواند بخشي از روند درمان و شفابخشي در زمينه جسمي و رواني باشد. به همين دليل در خدمات روانشناسي و مشاوره نيز تکنيکي به نام کتابدرماني وجود دارد. در واقع کتابدرماني روشي است براي سرعت بخشيدن به بهبود روند درمان افرادي که به مشاوران روانشناس مراجعه ميکنند.
کتابهاي روانشناسي به فرد کمک ميکند تا او دريابد، تنها کسي نيست که با مشکلي مواجه شده که ريشه روحي و رواني دارد. همچنين ميتواند آگاه شود که ديگران براي حل مسائل خود از چه روشهايي استفاده کردهاند و به شناخت بيشتري نسبت به ويژگيهاي دروني خودش و راهحلهاي جايگزين براي حل مشکلاتش دست يابد؛ اما نکته مهم اينجاست که از طريق مطالعه کتاب ممکن است بتوانيم از لايههاي دروني ناخودآگاهمان آگاه شويم، ولي با کمک مشاور قادر به بروز آنها در بخش خودآگاه ذهنمان خواهيم بود.
مشاور و روانشناس نقشي کليدي در هدايت تکنيک کتابدرماني دارد. به بيان ديگر يک مشاور روانشناس مسئول ايجاد انگيزه در مراجعانش و تامين فرصت لازم براي خواندن بخشها يا کتابهاي انتخاب شده و همچنين ادامه بحث و گفتوگو درباره موضوع مورد بحث است.
توجه داشته باشيد که کتابدرماني به عنوان راهي براي بهبود روند درمان و همکاري ميان درمانگر و شخص مراجعهکننده در نظر گرفته ميشود و تنها راهکار براي درمان اختلالها و مشکلاتي که به خاطر آنها مراجعه کردهايد، نيست بلکه نقش مکمل دارد.
اين روش درماني در مورد کساني موثر است که به کتاب خواندن علاقه داشته باشند. فردي که با کتاب و مطالعه انس ندارد، نه تنها قادر به استفاده از اين ابزار براي حل مشکلات خود، بلکه شايد اجبار به خواندن عامل تشديد اضطراب او شود و حتي در پارهاي از موارد ممکن است به دليل اينکه در تکاليف او مطالعه کتاب خاصي در نظر گرفته شده بوده، ديگر براي ادامه درمان مراجعه نکند.
کتابهاي روانشناسي براي چه کساني مفيد است؟
روانشناسان معتقدند که برخي از مشکلات و مسائلي که با آن روبهرو هستيد در سطحي است که ميتوانيد از مطالعه کتابها بهره ببريد، اما لازم است بدانيد بسياري از مشکلات با ريشههاي روانشناسانه نياز به مداخلات حرفهاي زير نظر روانشناسان و مشاوران دارد؛ بنابراين انتظار نداشته باشيد که با مطالعه ميتوانيد به يک درمانگر تبديل شويد. مطالعه کتب روانشناسي براي افزايش دانش و جهان بيني افراد مفيد است، اما براي همه کاربرد ندارد.
به بيان ديگر براي يادگرفتن و کسب مهارتهاي مختلف علاوه بر کتاب نياز است تا در کارگاههاي آموزشي که در آن زمينه خاص برگزار ميشود، شرکت کنيد. در واقع در مورد برخي مشکلات روانشناختي و روحي نيز نميتوان گفت که با مطالعه ميتوان مشکلات را درمان کرد.
چگونه از کتابهاي روانشناسي بهره ببريم؟
اگر شما جزو کساني هستيد که خواندن کتاب را نيمهکاره رها نميکنيد، اولين گام شناسايي کامل موضوعي است که ميخواهيد در مورد آن اطلاعات بيشتري کسب کنيد يا قصد بهبود بخشي و درمان آن را داريد.
بايد هدفتان را از خريد کتاب مشخص کنيد. يکي از راههاي معمول مطالعه فهرست مطالب موجود در کتاب است. برخي از کتابهاي روانشناسي، بخشي را به ارائه راهکارهاي عملي اختصاص دادهاند که اگر در فهرست مطالب با راهکارهاي آموزشي ـ درماني روبهرو شديد برايتان آموزنده خواهد بود.
دومين مسأله به کارگيري راهکارهاي ارائه شده در کتابهاست. متاسفانه افراد فقط گرايش به خريدن کتاب دارند، ولي آن را بدرستي نميخوانند و مدعي هستند که کتاب را خواندهاند، اما اثربخش نبوده است. بايد بدانيد کسب مهارتهاي زندگي و حلکردن مشکلات مسألهاي است که نياز به تمرين و تکرار دارد؛ اما متاسفانه افراد در زمينه اکتساب مهارتها از تلاش پاييني برخوردارند و به دليل عجول بودن، انتظار معجزه سريعالوقوع را دارند و در نهايت عنوان ميکنند که کتاب کارآمد و موثر واقع نشده است.
ـ در انتخاب کتابهاي الهامبخش و روانشناسي از منابع معتبر اطلاعات کسب کنيد.
ـ در يک دفترچه يادداشت نکات کليدي و مهمي را که از مطالعه کتاب به دست آوردهايد، يادداشت کنيد.
ـ يک ارزيابي دروني داشته باشيد و صادقانه يادداشت کنيد که مطالب کتاب را چقدر در زندگي روزمره به کار بردهايد.
ـ شيوه چيدمان کتابخانه يا محلي که کتابهاي روانشناسي خود را در آنجا قرار ميدهيد، تغيير دهيد: سه بخش را در نظر بگيريد. کتابهاي خوانده شده، کتابهاي نيمهکاره، کتابهاي خوانده نشده
ـ از خريد بيش از حد کتاب خودداري کنيد.
ـ در مواقع لزوم به ياد داشته باشيد که مطالب کتاب نياز به کمک و ياري مشاور يا روانشناس دارد.