پرونده هنر/حضور زنده‌ی آب و خاک ایرانی در نقاشی پرویز کلانتری

کلانتری در فاصله‌ی سال‌های 45 تا 54 به مکتب سقاخانه‌ای روی آورد.

پرونده هنر/حضور زنده‌ی آب و خاک ایرانی در نقاشی پرویز کلانتری

کلانتری در فاصله‌ی سال‌های 45 تا 54 به مکتب سقاخانه‌ای روی آورد. او با به‌کارگیری عناصر سقاخانه مثل گچ و سرامیک و اشیایی مانند تکه‌های پارچه، سکه و قفل، آثار زیبایی خلق کرد. میل و علاقه به نقاشی از بناهای معماری منشأ خلق آثار کاهگلی کلانتری است. در مجموعه‌ی آثار کاهگلی کلانتری، کلاً سه نوع گرایش دیده می‌شود: یکی این‌که از روی یک عکس که کمپوزسیون کاملی را تشکیل می‌دهد خیلی دقیق و به شیوه‌ی نقاشان هایپررئالیست، نقاشی می‌کند و برخی اوقات نیز یک منظره‌ی کامل را نقاشی می‌کند. روش سوم بدین طریق است که با گشت و گذار در شهرها یا روستاهای کویری با آن بادگیرها، درها و دیوارها و پنجره‌های خاص و سقف‌های گنبدی خانه‌ها و... به نقاشی از ایده‌ها و تأثیراتی که از این فضاها گرفته‌ می‌پردازد. کلانتری اولین نمایشگاه مجموعه‌ی آثار کاهگلی‌اش را در سال 1351 در گالری سیحون برپا کرد. او با ذهنیتی نقاشی می‌کند که نقش و نگار و رنگ‌های آن شفاف‌تر و زنده‌تر از واقعیت رنگ‌پریده و غبارآلوده‌ی امروز آن است. کلانتری پس از کارهای پراکنده و ابتدایی دوران جوانی، به شکلی از نقاشی پرداخت که هنوز هم به آن شکل کار می‌کند. در آن روزها با بهره‌گیری از کاهگل و گستردن آن بر سطحی صاف، نمادی از خاک و زمین فراهم می‌آورد و بر آن نقش خانه‌های حاشیه‌ی کویر و سقف‌های گنبدی و معماری بومی و اقلیمی آن دیار را می‌کشید. در تک تک آثار او تمایلی شدید به انتزاعی کردن نقاشی به چشم می‌آید و شاید هم نوعی یادآوری و تجدید خاطره‌ی روزهایی باشد که به نقاشی انتزاعی روی آورده بود. این آثار، افزون بر کیفیت‌های انتزاعی، انس و الفتی هم با عرفان شرقی دارند؛ انسانی که از خاک برآمده است و بر خاک خواهد شد.

آثار کلانتری نوعی ارکستراسیون فرم و رنگ است و در هر پرده، نت شاهد و ملودی اصلی بر عهده‌ی فرم و رنگی خاص است که تکرار می‌شود. شیفتگی مهارناپذیر کلانتری به نقش‌مایه‌هایی که در ذهن دارد، سبب شده است که برخی از آثار این دوره‌ی او چنان در محتوا و اجرا به هم نزدیک شوند که مشکل بتوان آن‌ها را جدا از یکدیگر دانست و آن‌ها هم که هویتی مستقل دارند، مانند پلی رابط میان آثار دیگر قرار می‌گیرند. آثار کاهگلی پیشین پرویز کلانتری طیف رنگی محدود داشت و به رنگ‌های درخشنده در آفتاب تند و برگرفته از سقاخانه بود. او ابزار بیان را گسترده‌تر کرد و نیمی از فضای نقاشی را با رنگ‌های درخشنده در آفتاب تند و سوزان نمایش داد و نیمی دیگر را در سایه‌ای قرار دارد که برای ساکنان حاشیه‌ی کویر از مفهومی مضاعف برخوردار است. عناصری که برای این نقاشی‌ها برگزیده چنان ساده و بی‌پیرایه است که به هیچ رو به نمادگرایی تعبیرشدنی نیست؛ اما به هر حال نقش و رنگی که بر پرده‌ی او می‌نشیند، سبب برانگیختن یک سلسله واکنش‌های سنتی است و در پی این واکنش‌های تاریخی است که گاه شکل اختیارات نامحدود سنت را به خود می‌گیرد. حضور عناصر بومی ایران در تابلوهای کلانتری چشمگیر است. البته قبل از کلانتری مارکو گریگوریان نیز در برخی از آثارش از کاهگل استفاده کرده بود. او در دوره‌ی دیگری از آثارش که متأثر از فضاها و معماری کویری ایران است، با استفاده از رنگ‌های زرد کویر و گاه آبی کاشی‌ها در زمینه‌ی کاهگل‌ها آثار به‌یادماندنی از زندگی کویرنشینان ایران خلق کرده است. در اکثر آثار این دوره آدم‌ها حضور ندارند، اما گرمای زندگی و شور آن‌ها از ورای دیوارها حس‌ می‌شود.

یکی از ویژگی‌های آثار پرویز کلانتری به‌کارگیری عناصری جز رنگ در کارهایش است. با نگاهی به مجموعه آثار او به نظر می‌رسد که کلاژ را بسیار دوست می‌دارد و از آن برای بیان حس‌هایش و آن‌چه در سر دارد، به خوبی بهره می‌گیرد. کلانتری در مجموعه‌ی دیگری از آثارش، در زمینه‌های کاهگلی از آینه، پارچه و کاشی‌های نقاشی‌شده برای قصه‌گویی استفاده می‌کند.


منبع :

Menu