صفر تا صد تغییر در اطلاعات وراثتی(2)-زیست-محمد مهدی مقصودی

صفر تا صد تغییر در اطلاعات وراثتی از زیست دوازدهم توسط محمد مهدی مقصودی

صفر تا صد تغییر در اطلاعات وراثتی(2)-زیست-محمد مهدی مقصودی

به نام خدا

سلام به دوستان کنکوری 1401 😊

امیدوارم همگی حالتون خوب باشه.

درسنامه و نکات کامل فصل چهارم زیست دوازدهم ⬅ تغییر در اطلاعات وراثتی

منطبق با آزمون ۲۴ دی 

نویسنده: آقای محمدمهدی مقصودی، رتبه 268منطقه 2 کنکور تجربی99 و دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه اصفهان 

درصد زیست کنکور:79%

با ما همراه باشید😄

قسمت دوم

برای دیدن قسمت اول:

صفر تا صد تغییر در اطلاعات وراثتی-زیست دوازدهم-محمد مهدی مقصودی

خب رسیدیم به گفتار سه. در این گفتار میخواهیم راجع تغییر در گونه ها صحبت کنیم!

*شواهد متعددی از جمله سنگواره ها، تشریح مقایسه ای و مطالعات مولکولی وجود دارد که نشان می دهد گونه ها در زمان های مختلف تغییر کرده اند.

*شکل مقابل نشان دهنده برگ درخت گیسو و فسیل تشکیل شده از آن می باشد.

صفر تا صد تغییر در اطلاعات وراثتی(2)-زیست-محمد مهدی مقصودی

*با توجه به اینکه هم فسیل برگ گیسو را داریم و هم خود درخت گیسو هم اکنون موجود می باشد، می توانیم نتیجه بگیریم که درخت گیسو از گذشته تا کنون وجود داشته است!

*شواهد نشان می دهد درخت گیسو از 170 میلیون سال پیش تا کنون وجود دارد!

*در محل زندگی درخت گیسو از گذشته تا کنون، محیط و شرایط نسبتا پایداری برقرار بوده است.

*با توجه به داشتن پهنک و دمبرگ برگ درخت گیسو، می توان نتیجه گرفت که این گیاه نوعی گیاه دولپه محسوب می شود!

*فسیل در واقع همان بقایای یک جاندار یا آثاری از آن که در گذشته دور زندگی میکرده است، می باشد.

*سنگواره ها معمولا از قسمت های سخت بدن جانداران مانند استخوان ها (در مهره داران) و یا اسکلت خارجی مانند کیتین در حشرات تشکیل شده اند.

*در شرایطی ممکن است که کل جاندار به فسیل تبدیل شده باشد مانند ماموت هایی که منجمد شده اند.در این نوع فسیل ها همه قسمت های بدن حتی پوست و موی آنها حفظ شده اند! مثالی دیگر از فسیل های کامل، حشراتی هستند که در رزین های گیاهان به دام افتاده اند.

*فسیل ها اطلاعات گوناگونی به ما می دهند از جمله اینکه جاندارانی قبلا وجود داشته اند که اکنون دیگر نیستند مانند دایناسور ها! علاوه بر این می توان دریافت جاندارانی هم وجود دارند که اکنون وجود دارند اما در گذشته وجود نداشته اند، مانند گل لاله یا میمون!

*به طور کلی سنگواره ها به ما نشان می دهند که در زمان های مختلف، زندگی به شکل های مختلفی وجود داشته است.

*سنگواره ها برای شناسایی تغییرات گونه ها به کار می روند.

*دیرینه شناسان با استفاده از سنگواره ها می توانند گونه های دیگر موجود در آن زمان تشکیل فسیل خاص را نیز مشخص کنند.

*ترکیب با 9 یازدهم:بعضی گیاهان در پاسخ به زخم ترکیباتی ترشح می کنند که در محافظت از آنان نقش مهمی دارند.گاهی حجم این ترکیبات آنقدری زیاد است که حشره در آن به دام می افتد. با سخت شدن این ترکیبات، سنگواره هایی ایجاد می شود که حشره در آنها حفظ شده است.

شکل بعدی نشان دهنده شواهد دیگری برای تغییر گونه ها هست که با هم بررسیش می کنیم!

*تشریح مقایسه از دیگر شواهد برای تغییر گونه ها می باشد.

*مقایسه اندام حرکتی جلویی در مهره داران مختلف نشان دهنده طرح ساختاری یکسان می باشد.

*به اندام هایی که حاوی طرح ساختاری یکسان هستند حتی اگر کارشان متفاوت باشد، اندام های همولوگ (همتا)می گویند. 

*اندام های همتا نشان دهنده نیای مشترک گونه های مختلف می باشد. به همین علت، شباهت هایی میان گونه ها دیده می شود که به این گونه ها، گونه های خویشاوند می گوییم.

*شکل مقابل نشان می دهد که دلفین با شیر کوهی خویشاوندی نزدیک تری دارد تا با کوسه!

*شیرکوهی و دلفین پستاندار باشند ولی کوسه جزو ماهیان غضروفی می باشد که این موضوع خود نشان دهنده شباهت بیشتر شیرکوهی و دلفین می باشد.

*دنای شیرکوهی و دلفین نسبت به دلفین و کوسه، شباهت بیشتری دارند.

*از خویشاوندی موجودات زنده برای رده بندی استفاده می شود.

*همه مهره داران از یک نیای مشترک به وجود آمده اند.

*دقت کنید در طرح های مربوط به خویشاوندی، هرچه به نیای مشترک نزدیک می شویم تنوع جانداران افزایش می یابد.

*ترکیب با 3 دهم:ماهیان بالغ مانند کوسه ماهی دارای آبشش برای تنفس می باشند.تبادل گازها از طریق آبشش ها دارای کارآمدی بسیار بالا می باشد.

*ترکیب با 4 دهم:ماهی ها دارای قلب دو حفره و گردش خون ساده در بدن خود می باشند.

*ترکیب با 5 دهم:برخی ماهی های غضروفی مانند کوسه ماهی و سفره ماهی علاوه بر کلیه دارای غدد راست روده ای می باشند که محلول غلیظ سدیم کلرید را به روده ها ترشح می کنند.

*ترکیب با 2 یازدهم:در دو سوی بدن ماهی ها گیرنده مکانیکی ای به نام خط جانبی وجود دارد. این گیرنده ها برای تشخیص اجسام خارجی به کار می روند.

*ترکیب با 3 یازدهم:اسکلت درونی مهره داران در برخی ماهی ها مانند کوسه ها غضروفی می باشد، اما در سایر مهره داران استخوانی است که به همراه آن غضروف نیز وجود دارد.

*ترکیب با 7 یازدهم:ماهی ها، دوزیستان و بی مهرگان آبزی دارای لقاح خارجی می باشند.بعضی از آبزیان شامل سخت پوستان آبزی و کوسه ماهی دارای لقاح داخلی می باشند.

*ترکیب با فصول مختلف:دلفین و شیرکوهی جزو پستانداران می باشند. بنابرین دارای لوله گوارش کامل،طناب عصبی پشتی یا همان نخاع،دو نوع ایمنی اختصاصی و غیر اختصاصی،قلب چهارحفره ای، گردش خون مضاعف، شش برای تنفس، پیچیده ترین شکل کلیه و ... می باشند.

*شکل مقابل نشان دهنده بقایای پا در مار پیتون می باشد.

*مار پیتون فاقد پا می باشد اما بقایای پا در آن قابل مشاهده می باشد.

*تشریح مقایسه ای علاوه بر آشکارساختن خویشاوندی گونه های مختلف، نشان می دهد که ساختارهایی وجود دارد که در عده ای بسیار کارآمد و مفید می باشند اما در عده دیگر کوچک، ساده و حتی ممکن است فاقد کار خاصی می باشد.

*به ساختار های کوچک، ساده یا ضعیف شده ساختار های ویستجیال می گوییم.

*بقایای پا در مار پیتون نمونه ای از ساختار های ویستیجیال می باشد.

*ساختار های ویستیجیال به نوعی ساختار همتا می باشند و نشان دهنده نیای مشترک گونه های مختلف می باشند.

*ساختار های ویستیجیال ردپای تغییر گونه ها می باشند. به طور مثال این ساختار ها در کنار شواهد متعددی نشان می دهند که مار ها از تغییریافتن سوسمار ها ایجاد شده اند.

*جانداری که دارای ساختار ویستیجیال می باشد نسبت به جاندارای که اندام مربوطه را به طور کامل دارد، در گذشته نزدیک تر ایجاد شده است.

*اندام هایی که طی بلوغ انسان حذف می شوند، به نوعی ساختار ویستیجیال محسوب می شوند به طور مثال تیموس که در کودکی بزرگترین اندازه را دارد ولی در افراد بالغ بسیار تحلیل می روند!

*ترکیب با 5 دهم:پیچیده ترین شکل کلیه در خزندگان، پرندگان و پستانداران دیده می شود.

*ترکیب با 4 یازدهم: عملکرد مغز میانی در انسان به خوبی معلوم نیست. این اندام را به نوعی ساختار وستیجیال می توان در نظر گرفت.

*ترکیب با 2 یازدهم: برخی مارها مانند مارزنگی دارای گیرنده هایی برای دریافت امواج فروسرخ می باشند.

*ترکیب با 7 یازدهم: بعضی مارها دارای تولیدمثل جنسی به صورت بکرزایی می باشند. بکرزایی در شرایط سخت محیطی مانند نبود جفت و ... رخ می دهد.

شکل مقابل نشون دهنده گونه زایی هست که به دو صورت هم میهنی و دگرمیهنی دیده میشه! بریم ببینیم که چخبره!

*سازوکار هایی باعث می شوند که گونه های جدید ایجاد می شوند. این گونه ها بر حسب اینکه جدایی جغرافیایی رخ می دهد یا خیر، به دو صورت دگرمیهنی و هم میهنی دیده می شود.

*گاهی بر اساس وقوع رخداد های زمین شناختی و سد های جغرافیایی یک جمعیت به دو قسمت جداگانه تقسیم می شود. 

*شکل الف نشان دهنده گونه زایی دگر میهنی می باشد که در آن جدایی جغرافیایی رخ می دهد.

*شکل ب نشان دهنده گونه زایی هم میهنی می باشد که در آن بدون رخ دادن جدایی جغرافیایی، گونه جدید ایجاد می شود.

*سدهای جغرافیایی در گونه زایی دگرمیهنی ارتباط دو قسمت که قبلا با یکدیگر ارتباط داشتند را قطع می کنند. در نتیجه این اتفاق، دیگر بین دو جمعیت شارش ژن رخ نمی دهد.

*دو جمعیت جدا شده در گونه زایی دگرمیهنی بر اثر اتفاقاتی چون جهش،نوترکیبی و انتخاب طبیعی به تدریج تفاوت های بیشتری با یکدیگر پیدا می کنند.

*در گونه زایی دگرمیهنی، قطعا شارش ژن متوقف می شود و به تدریج تفاوت دو جمعیت افزایش پیدا می کند.

*بعد از مدت زمانی که تفاوت های جمعیت به حدی شد که اگر مانع های جغرافیایی هم برداشته شود ولی دو جمیعت نتوانند با یکدیگر آمیزش موفق داشته باشند، آنها را می توان دو گونه مجزا به شمار آورد.

*اگر حمعیت های جداشده کوچک باشند، باید اثر رانش ژن را برای آنها هم در نظر گرفت. در اثر این اتفاق، تفاوت بین دو جمعیت بازهم بیشتر می شود.

*گونه زایی دگر میهنی برای ایجاد گونه جدید نیازمند زمان است و در واقع در چندین نسل رخ می دهد تا گونه جدید حاصل شود!

*برخلاف گونه زایی دگرمیهنی، در گونه زایی هم میهنی جدایی جغرافیایی رخ نمی دهد.

*در گونه زایی هم میهنی جدایی تولیدمثلی در افرادی که در یک زیستگاه زندگی می کنند، رخ می دهد. در اثر جدایی تولیدمثلی، گونه جدیدی ایجاد می شود.

*گونه زایی هم میهنی قطعا تحت تاثیر انتخاب طبیعی قرار دارد.

*در گونه زایی هم میهنی چون همه افراد جمعیت ساکن یک زیستگاه هستند، نمی توان به اثر رانش دگره ای اشاره کرد!

*پیدایش گیاهان پلی پلوئیدی در اثر این نوع گونه زایی رخ می دهد. در اثر رخ دادن پلی پلوئیدی، گیاهان جدید زیستا و زایا هستند اما به علت تفاوت در میزان ماده وراثتی نمی توانند با افراد نیایی خود آمیزش موفقی داشته باشند و گونه های زیستا و زایای جدیدی ایجاد کنند. 

*گونه زایی هم میهنی همانند دگرمیهنی تحت تاثیر انتخاب طبیعی قرار می گیرد.

*در گونه زایی هم میهنی برخلاف دگر میهنی شارش ژنی ادامه پیدا می کند.

*به طور کلی می توان گفت گونه زایی هم میهنی در اثر خطای میوزی و گونه زایی دگر میهنی در اثر جدایی تولیدمثلی رخ می دهد.

*ترکیب با 6 یازدهم: اگر در مرحله آنافاز همه کروموزوم ها بدون جداشدن از یکدیگر وارد یک یاخته شوند، آن یاخته دو برابر حالت نرمال کروموزوم خواهد داشت و یاخته دیگر فاقد کروموزوم می باشد. در آزمایشگاه با تخریب رشته های دوک می توان این وضعیت را ایجاد کرد. به یاخته یا جانداری که یاخته های بیش از دو دست کروموزوم دارند، پلی پلوئیدی (چندلادی) گفته می شود. گندم زراعی هگزاپلوئید نمونه ای از این جانداران می باشد.

در شکل بعدی میخواهیم راجع به همون خطای میوزی و رخ دادن پلی پلوئیدی بحث کنیم!

*شکل زیر نشان دهنده خطای میوزی در روند ایجاد گامت می باشد. این خطا می تواند در میوز 1 یا میوز 2 رخ دهد.

*در سمت چپ، جدانشدن کروموزوم ها در مرحله میوز یک را مشاهده می کنیم. در اثر آن، یکی از یاخته های حاصل فاقد کروموزوم و یاخته دیگر دوبرابر حالت عادی کروموزوم دارد.

*در ادامه تقسیم میوز و لقاح با گامت طبیعی، 2 یاخته با تعداد بیشتر کروموزم (مربوط به یاخته مادری که همه کروموزوم ها را در میوز 1 دریافت کرد) می باشند و دو یاخته دیگر دارای تعداد کروموزم های کمتر (فقط مربوط به گامت طبیعی) می باشند.

*در شکل سمت راست، میوز یک بدون خطا و به صورت طبیعی انجام شده است ولی این بار در میوز 2 خطای کروموزومی رخ داده است.

*در میوز 2 در یکی از یاخته ها کروماتید ها از یکدیگر جدا نمی شوند و هر دو کروماتید یک کروموزوم به یک یاخته می روند. در نتیجه این اتفاق، یاخته مربوطه دارای تعداد کروموزوم بیشتری خواهد بود.

*مطابق شکل ، در صورت رخ دادن خطای میوزی در میوز2، 50 درصد یاخته ها حالت طبیعی دارند، 25 درصد یاخته ها دارای تعداد کروموزوم کمتر و 25 درصد دارای تعداد کروموزوم بیشتر از حد طبیعی می باشند.       

*ترکیب با 7 یازدهم:در اثر جدانشدن جفت کروموزوم شماره 21 در انسان طی تقسیم میوز،بیماری سندرم داون ایجاد می شود. افراد مبتلا به این سندرم در یاخته های پیکری خود دارای 47 کروموزوم می باشند.

در شکل آخر تشکیل گیاه چهارلاد از دولاد را مشاهده می کنیم!

*گیاه مادر دارای دو مجموعه کروموزومی و 6 کروموزوم می باشد که در اثر خطای میوزی و جداشدن

کروموزم ها از یکدیگر دو گامت می سازد. این دو گامت از نظر عدد کروموزومی تفاوتی با گیاه مادر ندارند!

*در صورت وقوع خودلقاحی در این گیاه، دو گامت مربوطه با یکدیگر لقاح می دهند و یاخته تخم با 4

مجموعه کروموزومی و 12 کروموزوم می سازند!

*یاخته تتراپلوئید حاصل، زایا و زیستا می باشد اما نمی تواند با گیاهان نیای خود که دیپلوئید بودند، آمیزش موفق آمیزی داشته باشد. بنابرین می توان آن را گونه جدیدی در نظر گرفت.

*در صورتی که در هر نسل این خطای میوزی رخ دهد و گامت های حاصل عدد کروموزمی برابری با یاخته های پیکری مادری داشته باشند، عدد کروموزومی هر نسل ایجاد شده دوبرابر نسل قبلی خواهد بود.

 

 

 برای رزرو مشاوره و رفع اشکال درسی و شرکت در کلاس های کنکوری با مشاوران سایت برترها بر روی لینک زیر کلیک کنید یا با شماره تماس 0216463 داخلی1174(حیدریان) تماس بگیرید.سایت برترها

 

Menu