صفر تا صد تنظیم عصبی(3) - زیست یازدهم - محمدمهدی مقصودی

قراره در قالب چند پست تمامی نکات فصل اول زیست یازدهم رو برای شما شرح بدیم. تهیه شده توسط محمدمهدی مقصودی رتبه 268کنکور تجربی

صفر تا صد تنظیم عصبی(3) - زیست یازدهم - محمدمهدی مقصودی

سلام به دوستان کنکوری 1401 😊

امیدوارم همگی حالتون خوب باشه.

درسنامه و نکات کامل فصل اول زیست یازدهم ⬅  تنظیم عصبی

منطبق باآزمون 3دی

نویسنده: آقای محمدمهدی مقصودی، رتبه 268منطقه 2 کنکور تجربی99 و دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه اصفهان 

درصد زیست کنکور:79%

باماهمراه باشید😄


قسمت سوم:

خب این شکل هدایت پیام عصبی رو نشون میده. بریم ببینیم چخبره!

همون طور که قبلن هم گفتیم وقتی پیام عصبی تولید شد از دندریت به جسم سلولی و به سمت آکسون پیش میره. دقت کنیم که پیام عصبی یه طرفه حرکت میکنه و به سمت پایانه آکسونی پیش میره. همینطور دو تا عامل روی سرعت هدایت پیام عصبی خیلی مهمن یکی اینکه رشته عصبی ما میلین دار باشه یا نباشه و همینطور قطر رشته عصبی، به این صورت که میلین باعث افزایش سرعت هدایت میشه و قطر زیاد هم سبب افزایش سرعت انتقال پیام میشه.

صفر تا صد تنظیم عصبی(3) - زیست یازدهم - محمدمهدی مقصودی 

 *دقت کنیم که همزمان توی یک نقطه نمیشه هم کانال دریچه دار سدیمی و هم کانال دریچه دار پتاسیمی باز باشن. اما همون طور که توی شکل می بینین در یک زمان اما در مکان های مختلف امکانش هست! *حواستون باشه وقتی تحریک صورت میگیره، فقط در همون نقطه ای که تحریک صورت گرفته، یون های سدیم به داخل یاخته وارد میشن و فقط اونجا مثبت میشه نه کل رشته!

ترکیب با 5 یازدهم: گاهی دستگاه ایمنی یاخته های خودی را به عنوان غیرخودی شناسایی و به آنها حمله می کند و باعث بیماری می شود. به این نوع بیماری ها، بیماری خودایمنی می گوییم. دیابت شیرین نوع یک، مثالی از این بیماری های خودایمنی می باشد. در این بیماری، دستگاه ایمنی به یاخته های تولیدکننده انسولین حمله می کند و آنها را از بین می برد.

مالتیپل اسکلروزیس یا MS: بیماری خودایمنی دیگه ای هست که در آن میلین اطراف یاخته های عصبی در مغز و نخاع مورد حمله دستگاه ایمنی قرار می گیرند و در قسمت هایی از بین می روند. بدین ترتیب، در ارتباط دستگاه عصبی مرکزی با بقیه بدن اختلال ایجاد می شود.


شکل9


هدایت جهشیو نشون داده! هدایت جهشی ماله اون رشته های عصبی ای هستش که میلین دارن. 

در این رشته ها پیام عصبی از یه گره به گره بعدی می جهد. گره رانویه محلیه که نورون با مایع بین یاخته ای در تماسه و اونجا کلی دریچه دار سدیمی و پتاسیمی هست که میتونن باعث تحریک بشوند!

*هر چه تعداد گره های رانویه بیشتر باشد، سرعت هدایت در طول نورون کمتر خواهد بود.

*سرعت هدایت ( نه انتقال) در صورت وجود غلاف میلین و گره رانویه تغییر می کند.

*در محلی که میلین وجود داره، کانال های دریچه دار مشاهده نمی شوند و در نتیجه پتانسیل عملی هم رخ نمی دهد.

- در بیماری ام اس فقط بخش های سفید مغز و نخاع دچار آسیب میشن، چون فقط توی این نقاط یاخته های پشتیبان میلین ساز وجود دارد!

- در بیماری ام اس یاخته های پشتیبان میلین ساز از بین می روند، نه همه یاخته های پشتیبان!

- به صورت کلی میتونیم بگیم غلاف میلین باعث میشه رشته عصبی میلین دار انرژی کمتری مصرف کنه چون وقتی میلین هست در خیلی از نقاط پتانسیل عملی رخ نمی دهد و فعالیت پمپ کمتر مشاهده میشه و در نهایت ATPکمتری مصرف می شود.

*جسم یاخته ای یک نورون ممکن است با تعداد زیادی پایانه آکسون از چندین نورون دیگر سیناپس دهد.

*دقت کنید پایانه های آکسونی یک نورون می تواند با چندین یاخته سیناپس دهد و از طرفی هر یاخته عصبی می تواند با چندین پایانه آکسونی سیناپس دهد.

*حواستون باشه که در بیماری ام اس، آسیبی به اعصاب ما وارد نمی شود، چونکه ام اس در ارتباط با بخش مرکزی دستگاه عصبیه و اعصاب مربوط به بخش محیطی دستگاه عصبی هستند! یعنی مثلا عصب بویایی، بینایی، چشایی که توی فصل بعد میگیم دچار آسیب نمیشن. همینطور مثلا اعصابی که در انعکاس عقب کشیدن دست نقش دارن، دچار آسیب نمی شوند!

*در رشته های عصبی که میلین دارن، بیشترین تراکم کانال های دریچه دار در ناحیه گره رانویه مشاهده می شوند.


خب دیگه به آخرای گفتار رسیدیم!  

اون پیامایی که تولید شد و نهایت هدایت شد به انتهای آکسون و پایانه آکسونی، حالا میخواد به یاخته پس سیناپسی منتقل بشه. یاخته های پیش و پس سیناپسی به هم نچسبیدن و بین اونایی فضایی وجود داره به اسم فضای سیناپسی


برای انتقال پیام نیازه که ناقل عصبی از یاخته پیش سیناپسی اگزوسیتوز بشه و روی گیرنده در یاخته پس سیناپسی اثر بذاره. بعد از اینکه پیام منتقل شد، باید ناقل های عصبی از فضای سیناپسی جمع اوری بشن تا هم الکی وقتی نیازی نیست، یاخته پس سیناپسی تحریک نشه و همینطور زمینه برای انتقال پیام های جدید مهیا بشه...

برای پاکسازی ناقل های عصبی دو تا راه هست، یکی اینکه توسط یاخته پیش سیناپسی درون بری بشن یا اینکه توسط آنزیم هایی توی همون فضا تجزیه بشن. ناقل های عصبی در زمان های مختلف در جسم سلولی ساخته میشن و بعدش توی وزکول ها که از جنس فسفولیپید هستن ذخیره میشن و به انتهای آکسون میروند و اون جا میمونن... وقتی پیام عصبی میاد این ها به فضای سیناپسی آزاد میشن.

*پروتئین گیرنده در یاخته پس سیناپسی قرار داره. این پروتئین مطابق شکل دو تا جا برای اتصال ناقل عصبی به خودش داره. این پروتئین هم چنین یه نوع کانال دریچه دارم محسوب میشه زیرا وقتی ناقل عصبی تحریکی بهش وصل شد، به یون های سدیم اجازه ورود به یاخته رو میده و در نتیجه یاخته پس سیناپسی تحریک میشه.

*ناقل عصبی به یاخته پس سیناپسی وارد نمیشه اما میتونه توسط یاخته پیش سیناپسی جذب بشه و به درونش بره...

*آنزیم هایی که در فضای سیناپسی وارد می شوند تا ناقل های عصبی رو تجزیه کنن میتونن توسط یاخته پیش سیناپسی یا پس سیناپسی ساخته شده باشن.

*به تفاوت بین سیناپس مهاری و غیرفعال دقت کنیم! در سیناپس غیرفعال کلا ناقل عصبی ای ترشح نمیشه ولی در سیناپس مهاری، ناقل عصبی داریم از نوع مهاریش که باعث مهار شدن یاخته پس سیناپسی میشه.

*سیناپس رو با میکروسکوپ الکترونی میتونیم ببینیم!

*در پایانه آکسونی تعداد زیادی میتوکندری میبینیم که برای تامین انرژی اگزوسیتوز ناقل های عصبی و یا حتی اندوسیتوز آنها به کار می روند.

*غشای یاخته پیش سیناپسی در محل سیناپس فرو رفته هست.

*مطابق شکل در پایانه آکسون، راکیزه ها نسبت به وزیکول های حاوی ناقل عصبی اندازه کوچکتری دارن!

*دقت کنیم به خاطر برون رانی ناقل های عصبی، غشای آکسون در ناحیه پایانه آکسونی میتونه یکم زیاد بشه! (به دلیل پیوستن غشای وزیکول)

*حواستون هم که هست توی برون رانی حجم سیتوپلاسم کمی کم میشه و به حجم مایع بین یاخته ای افزوده میشه...

*آکسون نورون حسی میتونه در محل سیناپس با بیشتر از یه یاخته عصبی در ارتباط باشه مثله چیزی که در انعکاس عقب کشیدن دست رخ میده...

*پایانه آکسونی که منشعب هست، میتونه پیام عصبی رو به چندین یاخته تحویل بده. همینطور یک یاخته هم میتونه از پایانه های آکسونی مربوط به نورون های مختلف پیام عصبی دریافت کنه.

*با توجه به اینکه ناقل عصبی میتونه بازجذب بشه، میشه گفت هر ناقل عصبی ممکنه چندین بار مورد استفاده قرار بگیره.

*دقت کنیم ناقل عصبی به دلیل اندامک های لازم برای ساختش، در جسم سلولی ساخته میشه ولی بعدش درون وزیکول قرار میگیره و درون پایانه آکسونی ذخیره میشه.

*دقت کنید یاخته پیش سیناپسی و پس سیناپسی بودن یه چیز نسبیه! یعنی اینکه یک یاخته پیش سیناپسی در یک سیناپس می تواند در سیناپس دیگر (با نورون قبلی)، یاخته پس سیناپسی باشد! 

*برخلاف نورون ها در نکته بالا، گیرنده های حسی همواره یاخته پیش سیناپسی می باشند.

*حواستون باشه که هر ریزکیسه ای که در فضای سیناپسی محتویات خودشو آزاد کرد، لزوما اون ریزکیسه ها حاوی ناقل عصبی نیستن! بعضی نورون ها توانایی ترشح هورمون هم دارن مانند یاخته های عصبی در هیپوتالاموس!

*گیرنده های ناقل عصبی به صورت اختصاصی عمل می کنند. این گیرنده ها در یاخته های پس سیناپسی تولید و روی غشا یاخته مربوطه قرار می گیرند.

*پس از اتصال ناقل عصبی، گیرنده باز شده و ساختار کانالی ایجاد می شود. در اثر تحریک، یون های سدیم وارد یاخته و در صورت مهار یون های پتاسیم از یاخته خارج می شوند.

*ترکیب با 2 دوازدهم: پروتئین های ساخته شده در سیتوپلاسم سرنوشت مختلفی پیدا میکنن. بعضی هاشون به شبکه آندوپلاسمی و دستگاه گلژی میرن و ممکنه برای ترشح به خارج برن یا به بخش هایی مثل کریچه و کافنده تن برن. بعضی از این پروتئین ها در سیتوپلاسم میمونن و به هسته یا دیسه ها میرن. مقصد پروتئین ها بر اساس توالی های آمینواسیدی که در آنها وجود داره، تعیین میشه. چون ناقل عصبی نوعی پروتئین ترشحی محسوب میشه، پس از شبکه آندوپلاسمی و دستگاه گلژی نیز عبور می کند!

*ترکیب با 5 دهم: در پایانه آکسونی در محل سیناپس تعداد زیادی میتوکندری دیدیم! در قاعده یاخته های پوششی لوله پیچ خورده نزدیک نیز تعداد زیادی میتوکندری وجود دارد.


مراحل سیناپس رو یبار جمع بندی کنیم:

1-تحریک شدن یاخته پیش سیناپس به وسیله ناقل عصبی ( یا محرک دیگر مانند سرما، گرما، فشار و ...)

2-بازشدن دریچه کانال های دریچه دار سدیمی و جریان سدیم به داخل نورون

3-رخ دادن پتانسیل عمل و هدایت پیام عصبی به انتهای رشته عصبی 

4-برون رانی وزیکول های حاوی ناقل عصبی و افزایش سطح غشا در پایانه آکسونی

5-حرکت ناقل عصبی به پروتئین گیرنده در یاخته پس سیناپسی و تحریک یا مهار آن

6-درون بری ناقل های عصبی یا تجزیه آنها به وسیله آنزیم


خب همونطور که از علوم یادتونه، دستگاه عصبی دو تا بخش مرکزی و محیطی داره... توی این شکل بخش مرکزی رو با رنگ زرد نشون داده. بخش مرکزی شامل مغز و نخاع میشه... بخش محیطی رو به رنگ آبی می بینیم که شامل اعصاب میشه...

نخاع از بصل النخاع شروع میشه و تا مهره دوم کمری ادامه پیدا میکنه... در واقع نخاع در کنار 20 تا مهره دیده میشه!


نکات حرفه ای این شکل:

*اعصاب دست ها از نخاع تامین میشه. همون طور که توی شکل مشخصه عصبی که وارد دست ها میشه به سه شاخه اصلیتقسیم میشه...

*نخاع قسمت کمری از بقیه قسمت ها کمی بزرگ تر می باشد.

*بخش اعظم اعصاب محیطی به نخاع متصلن... در واقع ما 43 جفت عصب داریم که از این 43 جفت، 12 جفتشون مغزینو 31 جفتشون نخاعی!

*دقت کنیم که اعصاب محیطی صورت مطابق شکل به مغز متصل هستند و در واقع تامین عصبیشون از اعصاب مغزی منشا می گیرد!

*طویل ترین رشته های عصبی دستگاه عصبی انسان، در پا دیده می شوند که از ناحیه کمری نخاع شروع می شوند.

*اعصاب مربوط به فک و صورت تقریبا از جلوی ساقه مغز منشا می گیرد.

*اعصاب مربوط به سر و صورت جزو اعصاب مغزی محسوب می شوند و از مغز منشا می گیرند.

*همه اعصاب موجود در پا از نخاع منشا نگرفته اند.

*با توجه به وجود نخاع و اعصاب خارج شده از آن، می توان گفت که درون ستون مهره ها هم دستگاه عصبی مرکزی دیده می شود و هم دستگاه عصبی محیطی!


خب این شکل یه برش عرضی از مغز و نخاع زده.


چیزی که خیلی توجهمون رو به خودش جلب میکنه دو رنگ بودن این شکل هست. میدونین علتش چی هست!؟

در واقع مغز و نخاع از دو ماده سفید و خاکستری درست شده اند. ماده خاکستری شامل جسم یاخته های عصبی و رشتههای بدون میلین هست و ماده سفید در واقع اجتماع رشته های میلین دار می باشد.

بریم سراغ نکات این شکل:

*در مغز ماده خاکستری در اطراف و ماده سفید در مرکز قرار دارد.

*در نخاع برعکسه، یعنی ماده سفید در اطراف و ماده خاکستری در مرکز می باشد.

*البته دقت کنیم که در بخش هایی از مرکز مغز هم ماده خاکستری دیده می شود. نکته جالب اینجا اینه که این بخش های خاکستری فاقد تماس با نازک ترین لایه مننژ هستند.

- ماده خاکستری در نخاع، حالت ایکس یا پروانه ای شکل ایجاد کرده است.

- بخش عقبی (پشتی) مغز نسبت به بخش جلویی آن، حجیم تر می باشد.

- 2 شیار بزرگ در مغز دیده میشه که البته شیار جلویی از عقبی کوتاه تر است.

- 2 شیار بزرگ در نخاع دیده میشه که برعکس مغز، شیار جلویی از عقبی عمیق تر می باشد.

- میزان ماده خاکستری در بخش عقبی نخاع کمتر از بخش جلویی آن است.


خب توی این شکل کتاب اومده نحوه محافظت از مغز و نخاع رو براتون توضیح داده... اولش یکم راجب محافظت براتون میگم و بعدش میریم سراغ نکات شکل!


بافت پیوندی نقش مهمی در حفاظت از مغز و نخاع داره. استخوان های جمجمه از مغز و ستون مهره ها از نخاع حفاظت می کنن.. علاوه بر این موارد، سه تا دونه پرده از جنس بافت پیوندی به نام پرده های مننژ نقش مهمی در حفاظت از مغز و نخاع دارن. فضای بین(نه درون پرده ها!) این پرده ها را مایع مغزی نخاعی پر کرده. این مایع نقش ضربه گیری دارد و از دستگاه عصبی مرکزی در مقابل ضربه حفاظت می کند.

اگه یادتون باشه توی دهم خوندیم که یاخته های پوششی در مغز و نخاع به یکدیگر چسبیده اند و سد حفاظتی محکمی در برابر بسیاری از میکروب ها و مواد ایجاد می کن. دقت کنیم که مولکول هایی مثل اکسیژن،گلوکز، آمینواسید ها و برخی داروها از این سد می توانند عبور کنن. کتابمون گفته که این سد در مغز، سد خونی مغزی و در نخاع، سد خونی نخاعی نام دارد.

خب بریم سراغ نکات خود شکل:

*استخوان جمجمه از نوع پهن هستش. در این نوع استخونا بخش متراکم در بالا و پایین قرار گرفته و بخش اسفنجی در وسط و یه حالت ساندویچ مانند ایجاد می شود.

*ضخیم ترین لایه مننژ، لایه خارجیش و نازک ترین لایه، لایه داخلی هست. البته دقت کنیم که لایه خارجی خودش از دو تا بخش تشکیل شده!

*لایه میانی یا وسطی، دارای تارهای عنکبوتی ریزی هستش که به سمت داخلی ترین لایه قرار گرفته است.

*بین داخلی ترین لایه و قشر مخ یه سری رگ های خونی قرار گرفته است.

*در شیار های عمیق مغز هر سه لایه پرده مننژ میتونن نفوذ کنن ولی در شیار های نازک، تنها داخلی ترین لایه پرده میتونه یافت شود.

*هر عامل حفاظت کننده مغز: جمجمه – مننژ – مایع مغزی نخاعی – سد خونی مغزی – نوروگلیاها – سلول های دستگاه ایمنی 

*هر عامل حفاظت کننده نخاع: ستون مهره ها – مننژ – مایع مغزی نخاعی – سد خونی نخاعی – نوروگلیاها – سلول های دستگاه ایمنی 

*تنها لایه خارجی پرده های مننژ در تماس با سطح داخلی استخوان جمجمه می باشد.

*هر سه پرده مننژ از جنس بافت پیوندی هستند، بنابرین در ساختار این پرده ها رشته های پروتئینی کشسان و الاستیک مشاهده می شود.

*پرده مننژ میانی از هر دوسمت خود و دو پرده دیگر تنها از یک سمت خود با مایع مغزی نخاعی در تماس می باشند.

* ترکیب با 2 دهم: بافت پیوندی از انواع یاخته ها، رشته های پروتئینی مختلف و ماده زمینه ای که یاخته های خود بافت آن را می سازند، تشکیل شده است. این بافت، یاخته ها و بافت های مختلف رو به هم پیوند میده. در انواع بافت پیوندی، مقدار و نوع رشته ها و حتی ماده زمینه ایشون متفاوت هست.

*ترکیب با 4 دهم: سه نوع مویرگ اصلی در بدن انسان دیده می شود. در مویرگ های پیوسته، یاخته های بافت پوششی با همدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. این نوع مویرگ ماهیچه ها، شش ها، بافت چربی و دستگاه عصبی مرکزی یافت می شود که ورود و خروج مواد به شدت در آن کنترل می شود. (این سد خونی مغزی و خونی نخاعی که گفتیم در واقع مربوط به این مویرگ هاست!)

*ترکیب با 4 دهم: اکسیژن چون ساختار متقارن داره و ناقطبی هست، محلول در چربیه. بنابراین میتونه از غشای لیپیدی مویرگ ها خارج بشه و با انتشار جا به جا بشه.

*ترکیب با 4 دهم: گلوکز به دلیل داشتن گروه های هیدروکسیل و آمینواسیدها به دلیل داشتن گروه آمین و کربوکسیل باردار، قطبی هستند و به همین دلیل نمیتونن از غشای لیپیدی منتشر بشن.

*ترکیب با 3 یازدهم:استخوان های جمجمه از نوع استخوان های پهن می باشند. همه استخوان ها از دو بافت متراکم و اسفنجی تشکیل شده اند. در استخوان های پهن، بافت متراکم در اطراف و بافت اسفنجی در وسط قرار می گیرد. (حالت مشابه ساندویچ ایجاد می شود!)

*ترکیب با 3 یازدهم:استخوان های پهن جمجمه در محل مفصل های ثابت، لبه های دندانه دار آنها در هم فرو رفته است و محکم شده است.

*ترکیب با 3 یازدهم: همه مفاصل موجود در جمجمه از نوع ثابت هستند به جز یک مفصل! آن هم مفصل استخوان فک تحتانی با استخوان گیجگاهی هست که از نوع مفاصل متحرکه!

*ترکیب با 3 یازدهم:هم در مغز و هم در نخاع، خارجی ترین پرده مننژ در تماس با بافت استخوانی متراکم می باشند.


پایان قسمت سوم

قسمت اول صفر تا صد تنظیم عصبی

قسمت دوم صفر تا صد تنظیم عصبی


صفحه اینستاگرام تجربی گروه برترها


برای رزرو مشاوره و رفع اشکال درسی و شرکت در کلاس های کنکوری با مشاوران سایت برترها بر روی لینک زیر کلیک کنید یا با شماره تماس 0216463 داخلی1174(حیدریان) تماس بگیرید. 

سایت برترها

منبع :

فایل های ضمیمه

Menu