مارگریت دوراس و مارگارت فون تروتا، نمونه های برجسته گرایش های گوناگون هستند دوراس در دههی 50 به عنوان نویسندهای مهم موقعیت مستحکمی داشت. مهم ترین فیلمنامه او "هیروشیما عشق من" بود دوراس در 1966 شروع به کارگردانی کرد و با فیلم هایی از جمله «زن گفت نابودش کن، زن رود گنگ، کامیون، آواز هند» شهرت یافت. نوشته های او با جریان آوانگارد «رمان نو» در ارتباط هستند. سبک کند و موجز او با استفاده از تصاویر ایستا و حداقل دیالوگ در پی یافتن کاربرد زنانه متمایز زبان است. فیلم آواز هند او در فیلم های مدرنیستی دهه 70 فیلم برجستهای است.
مارگارت فون تروتا به نسل جوان تری تعلق دارد او به قدر دوراس و آکرمن تجربه گرا نبود و از قرارداد های سهلالوصلتر هنری استفاده میکرد. او کمابیش مانند واردا مشکلات زنان در جامعه را مطرح میکند. فیلم های اولیه او درباره زنانی هستند که وظایف خانهداری خود را رها میکنند و به چهره های اجتماعی جنجالی بدل میشوند. فیلم های لعدی او بر کشش های متضاد نقشهای حرفهای، وابستگیهای خانوادگی و عشق جنسی متمرکزند او با دست بردن در نقطهی دید فیلم میتواند مدام همدلی بیننده را دگرگون کند. از فیلم های او میتوان به «شرافت از دست رفته کاترینا بلوم، بیداری کریستاکلاگس، سه خواهر، خواهران آلمانی، روزا لوکزامبورگ و ... » اشاره کرد.