سینمای نوین آلمان یک نهضت سبک شناختی به مفهومی که نئوررئالیزم ایتالیا و موج نوی فرانسه بودند، نیست. در اینجا گروهی فیلمساز که خصایص فرمی و سبکی یکسانی در آثارشان قابل تشخیص باشد درون یک جنبش متشکل نیستند. استفاده از این اصطلاح برای توضیح تجدید حیات ناگهانی در سینمای روبه مرگ توسط چند فیلمساز جوان است.
با آغاز جنگ جهانی دوم و قدرت گرفتن حزب نازی در آلمان و سانسور شدید دولتی، سینمای اکسپرسیونیسم آلمان نتوانست به راه خود ادامه دهد. بسیاری از فیلمسازان و دست اندرکاران سینمای آلمان، یا میبایستی در آلمان میماندند و با نازی ها همکاری میکردند (مانند لنی رفنشتال مستند ساز بزرگ آلمان نازی) و یا آن جا را ترک کنند. در نتیجه سینمای آلمان رو به انحطاط رفت و سینما به عنوان ابزاری در اختیار دولت نازی قرار گرفت.
یکی از فیلمسازان این جنبش احیا کننده، فاسبیندر بود. او به ساختن فیلم های ساده در انتقاد از جامعه معاصر آلمان ادامه داد. در فیلم های او ترکیببندی های متظاهرانه ی نما، رنگ و حرکات دوربین با گره های ناگهانی طرح توطئه در میآمیزند.
در سال 1970 ویم وندرس اولین فیلم بلند خود یعنی "نگرانی دروازه بان از ضربه پنالتی" را ساخت. همچنین در سال 1971 ورنر هرتسوگ، فیلمساز بسیار مهم این جنبش، ساخت فیلم "آگوئیره خشم خداوند" را آغاز کرد که در سال 1972 به نمایش در آمد. هرتسوگ در این فیلم قهرمان زیاده طلبی را نشان میدهد که شهوت قدرت دیوانهاش کرده است. در چشم اندازهای فیلمهای هرتسوگ تاثیر سینمای اکسپرسیونیزم آلمان دیده میشود در حالی که حال هوای آن تاثیر سینمای آمریکا را نشان میدهد.
مارگارتا فون تروتا از دیگر فیلمسازان این سینماست. فیلم "آبروی از دست رفته کاترینا بلوم" از فیلم های مهم اوست.