آرت دکو (هنر تزئینی)
سبکی که در دهه 1920و 1930 رواج یافت. بیشتر در طراحی ساختمان ها مبلمان جواهرات و تزئینات داخلی به کار گرفته شد. فرم های ساده و جمع و جور و الگوهای هندسی و استفاده از مواد ومصالح صنعتی همچون فلز، شیشه وپلاستیک از جمله ویژگی های عمومی آرت دکوست. این سبک حاصل تلاشی آگاهانه بود برای ساده کردن شکل های انحنادار و صور نباتی پرپیچ و تاب آرنوو که در معماری وطراحی اوایل قرن بیست رواج داشت. آرت دکو گرایش آرنوو را به انتزاع و تکرار فرم ها حفظ کرد اما از نقشمایه های قدیمی تری که درآن راه یافته بود فاصله گرفت.
آرت دکو از منابع مختلف یعنی سبک های دورة لویی شانزدهم و ناپلئون، هنر آفریقا، آزتک، مصر باستان، چین(سونگ)، کوبیسم و فوویسم بهره میگیرد. این سبک اساساً سبکی تجملی بود و اشیاء غالباً با مواد گرانبها ساخته میشدند.
(Specialism)اسپاسیالیسم (فضا گرایی)
جنبشی بود که در 1947 به وسیلهی لوچوفونتانا در میلان بنیاد گرفت. وی در بیانیه ای از یک هنر نوین فضایی سخن گفته بود که با روح عصر پس از جنگ همخوانی داشت. این هنر در نگاه سلبی یا منفی خود، فضای توهمی یا «واقعیت مجازی» نقاشی سنتی را نفی میکرد. و در نگاه ایجابی یا مثبت خود اتحاد علم وهنر را برای فروافکندن رنگ و فرم به یک فضای حقیقی با استفاده از فناوری روزآمد مانند لامپ نئون،تلویزیون، پی میگرفت.. مونتانا در 1947 یک «محیط سیاه فضایی» را پدید آوردکه بنا به نظر هنرشناسان «هنر محیطی» رابشارت میداد.
(Orphism)اورفیسم
یک سبک نقاشی انتزاعی در فرانسه بود که از کوبیسم منشعب گردید سبکی که برجستگی مهمش هارمونی های رنگی بود. این سبک در پی آن بود که با بهرهگیری از تعامل نور و رنگ در یک فرم ناب انتزاعی همتایی بصری برای موسیقی پدید آورد. فران لژه، فرانک کوپکا و دلنه از نقاشان برجسته این سبک به شمار میروند.
(Pop art)پاپ آرت
از جنبش های هنر بصری در دهه های 1950 و 1960 اساسا در انگلستان و ایالات متحد بنیان گرفت. تصاویر وسوژه های پاپ آرت از فرهنگ همگانی برگرفته میشد (قوطی های آبجو،کنسرو و...) . مواد صنایع جدید مانند پلاستیک ،فوم و رنگ آکریلیک اغلب مورد استفاده آنان قرار میگرفت و عمدتاً اسلوب تکه چسبانی (کلاژ) و روش چاپ سیلکاسکرین را به کار میبردند. این گرایش در واقع به عنوان « واکنشی در برابر اکسپرسیونیسم انتزاعی» دهه های 40 و 50 پیدایش یافت.
(De stijl)دِ استَیل
نام گروهی از هنرمندان هلندی که در 1917 تشکیل یافت که نقاشانی مانند موندریان دوزبورخ و حجمسازانی همچون وانتونیرلو را شامل میشد. سبک آنها نوعی هنر انتزاعی مبتنی بر شکل های راست گوشه در وضعیت افقی و عمودی بود. آنها هرگونه بازنمایی را مردود میدانستند و عناصر بیان هنری را به استفاده از خطوط راست، زوایای قائمه و رنگ های خالص اصلی محدود میکردند.
(Suprematism) سوپرهماتیسم
یک جنبش هنر انتزاعی روسی که مالویچ آن را در 1915 پایه گذاری کرد. وی آفرینش خود را به شکل های پایهای هندسی و دامنه محدودی از رنگ ها محدود میساخت. مالویچ همچون دوشان به یک نگرش غیر عقلی و راز گونه، فرم و بیان میبخشد و از هر گونه بیان احساسی دوری میکند. سوپرهماتیسم در تضاد با ساختگری(کنسترکتیویسم) که بر کارکرد فایده مندانه هنر تأکید میکرد، وسیله ای برای ابراز ایده های معنوی مالویچ بود.
(Verism)وریسم (واقع نمایی)
افراطی رئالیسم که در آن هنرمند میکوشد در نهایت وفاداری ظاهر دقیق سوژه خودرا باز آفرینی کند و از هرگونه آرمانی سازی بپرهیزد.
(Land art)هنر زمینی
هنریست که در آن به جای استفاده از زمین به عنوان جایگاه اجرای یک اثر هنری خود زمین به یک اثر هنری تبدیل میگردد. این گرایش در اواخر دهه 1960 به عنوان واکنشی دربرابر فناوری پیچیدهی فرهنگ صنعتی و با هدف درآمیختن هنر و طبیعت شکل گرفت همچنین در اعتراض به ماهیت تصنعی دنیای شهر مدرن سطوح صاف و بی عیب و نقص فلزها و پلاستیک ها. این گرایش به یادآوری روزگاران کهن نیز هست. از جمله کار های برجسته: کار رابرت اسمیتسن در دریاچه یوتا با عنوان «اسکله حلزونی».
منابع: هنر مدرنیسم، بکولا – هنر مدرن، لینتن – دایرة المعارف هنر، پاکباز