سلام به همه دوستان !
مطالعه و بررسی مبحث کنایه
علوم و فنون یازدهم انسانی
امیدواریم مطالب بیان شده ، به شما در یادگیری بهتر ، کمک کند .
تهیه شده توسط :
یاسین مهدیان - رتبه 41 کنکور 1400 / ادبیات فارسی فرهنگیان

در کنایه هم معنای نزدیک و واژگانی عبارت و هم معنای مجازی و دور، به ذهن خواننده می آید امّا هدف گوینده، معنای دور است و ما از طریق معنای نزدیک، پی به معنای دور آن میبریم.

در کنایه، عبارت یک معنای ظاهری و یک معنای پنهان دارد که منظور گوینده، همان معنای پنهان است.

«همی از دهن بوی شیر آیدش / همی رای شمشیر و تیر آیدش»
اینکه «دهن کسی بوی شیر بدهد»، معنای ظاهری و آشکار آن است؛ امّا از طریق سایر واژگان و آنچه منظور شاعر بوده است، میفهمیم که یک معنای پنهان نیز برای این عبارت وجود دارد که بهمعنای «کودک بودن» است و اتفاقاً همین معنای پنهان مدنظر شاعر بوده است.
«آنکه گویند که بر آب نهادست جهان / مشنو ای خواجه که چون نگری بر بادست»
«بر باد بودن» در این بیت، در معنای دور خود بهکار رفته است. «بر باد بودن» کنایه از «بیپایه و اساس بودن» میباشد.
«بلای غمزۀ نامهربان خونخوارت / چه خون که در دل یاران مهربان انداخت»
«خون در دل کسی انداختن»، کنایه از رنج دادن است.

تفاوت کنایه و مجاز:
در مجاز، تنها یکی از دو معنی قابل دریافت است، آن هم معنی دروغین.
در کنایه، هر دو معنی ظاهری (نزدیک) و پنهان (دور) دریافت میگردد؛ ولی معنای دور مدنظر شاعر است.
نمونهای از این دو را باهم مقایسه کنید:
«چو آشامیدم این پیمانه را پاک / در افتادم ز مستی بر سر خاک»
در این بیت، «پیمانه» مجاز از «شراب» است چون هیچکس پیمانه (ظرف) را نمینوشد بلکه شرابی که داخل آن هست را مینوشند.
بنابراین، معنای ظاهری آن (ظرف) به هیچوجه قابل پذیرش نیست و تنها معنای دروغین آن (شراب) پذیرفتنی است.
«ای که انگشتنمایی به کرم در همه شهر / وه که در کار غریبان عجبت اهمالی است»
در این بیت، «انگشت نما بودن» کنایه از مشهور بودن است. توجه داشته باشید که هم معنای ظاهری آن (کسی که مردم با انگشت، او را نشان
میدهند.) و هم معنای پنهانی آن (معروف بودن)، قابل پذیرش است امّا منظور شاعر، معنای پنهانی آن بوده است.

تفاوت کنایه و استعاره:
استعاره معمولاً در «واژه» رخ میدهد.
کنایه در «ساختار کلام» رخ میدهد؛ به این معنا که کنایه معمولاً یک عبارت است که به صورت مصدر هم قابل بیان است.
نمونهای از این دو را باهم مقایسه کنید:
«تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من / هیچکس مینپسندم که بهجای تو بود»
در این بیت، «سرو» استعاره از معشوق است.
«هرکه دل پیش دلبری دارد / ریش در دست دیگری دارد»
«ریش در دست دیگری داشتن» کنایه از بیاختیاری میباشد.

تعدادی از پرکاربردترین اصطلاحات کنایــی:
«خون جگر ریختن» کنایــــه از آزار دادن شدید
«انگشتنما بودن» کنایــــه از مشهور بودن
«بر سر چیزی بودن» کنایــــه از پایبند بودن به آن
«آب در هاون کوبیدن» کنایــــه از کار بیهوده کردن
«تخم در شوره خاک افکندن» کنایـــه از کار بیهوده کردن
«خشت بر آب زدن» کنایـــه از کار بیهوده کردن
«رخت نهادن در جایی» کنایــــه از اقامت گزیدن
«کمر بستن» کنایــــه از آمادۀ انجام کاری بودن
«دل کسی را بردن» کنایــــه از عاشق کردن
«یک زبان بودن» کنایـــه از متحد بودن
«کمان را زه کردن» کنایــــه از آمادۀ دفاع یا جنگ بودن
«پای لغزیدن» کنایــــه از منحرف شدن
«دل پیش کسی داشتن» کنایــــه از عاشق بودن
«ریش در دست دیگری داشتن» کنایـــــه از بیاختیاری
«هوای چیزی در سر داشتن» کنایه از خواستار چیزی بودن
«خاک درگاه کسی شدن» کنایه از تسلیم شدن و خود را حقیر شمردن
«دست کسی را گرفتن» کنایــــه از کمک کردن
«پشت بر زین بودن» کنایــــه از پیروزی
«زین به پشت بودن» کنایـــــه از شکست
«دست شستن از چیزی» کنایـــه از رها کردن آن چیز
«تنگ چشم بودن» کنایــــه از خسیس بودن
«دست بر سر کسی گذاشتن» کنایه از حمایت کردن
«باد از سر بیرون کردن» کنایه از غرور را کنار گذاشتن
«پا به سنگ آمدن» کنایـــه از بلا و مصیبتی پیش آمدن
«پای در رکاب آوردن» کنایـــه از مهیای سفر شدن
«بیرون آمدن آفتاب از زیر ابر» کنایه از آشکار شدن راز
«چشم داشتن» کنایــــه از انتظار داشتن
«لبها را بر هم دوختن» کنایــــه از سکوت کردن
«دل شستن» کنایــــه از صرف نظر کردن
«بر باد شدن» کنایـــــه از نابودی
«پیاله گرفتن» کنایــــه از نوشیدن شراب
«رخت کشیدن» کنایـــه از سفر کردن
«گوش به زنگ بودن» کنایــــه از منتظر بودن
«دست و پا زدن» کنایـــه از تلاش فراوان و بیهوده کردن
«بر باد دادن» کنایـــــــه از نابودن کردن
«مهر بر لب زدن» کنایــــه از سکوت کردن
«به چشم نیامدن» کنایـــــه از مورد توجه نبودن
«دامن برچیدن» کنایــــه از ترک کردن
«نعل در آتش داشتن» کنایه از بیقرار و مضطرب بودن
«زمینگیر شدن» کنایــــه از ناتوانی
«ساختن با چیزی» کنایــــه از کنار آمدن با آن
«تشنۀ چیزی بودن» کنایه از اشتیاق زیاد به آن چیز
«گرد بودن بر خاطر» کنایه از کدورت داشتن
«سیاه کاسه بودن» کنایــــه از پَست بودن

فایل پی دی اف درسنامه در قسمت ضمیمه قرار گرفته است .
سپاس از توجه شما 🌹

