نکات کنکوری زندگی براساس اندیشه-فلسفه یازدهم-زهره رزمجو

درسنامه نکات کنکوری و مهم زندگی براساس اندیشه توسط زهره رزمجو

نکات کنکوری زندگی براساس اندیشه-فلسفه یازدهم-زهره رزمجو

زهره رزمجو فلسفه یازدهم زندگی براساس اندیشه

 سلام به بچه های کانونی

من زهره رزمجو دانشجوی حقوق شهید بهشتی رتبه ۳۱ قصد دارم در این مطلب با ارائه نکات مهم این درس و درنهایت تست های جمع بندی به مرور این درس مهم بپردازم. در کنکور سراسری درصد فلسفه و منطق من ۷۸ بود.

 

 نکات کنکوری زندگی براساس اندیشه-فلسفه یازدهم-زهره رزمجو

 

قبل از بیان نکات به این مسئله توجه کنید که این درس هم جنبه حفظی دارد و هم مفهومی. باید به واژه به واژه این درس، توجه کنید.

توصیف ظاهری سقراط: سخنان شیرین و پر معنا + ظاهر ساده و گاه خنده آور که ژرفای خاصی داشت + لباس ساده+اخلاق و منش جذاب 

رفتار متواضعانه سقراط  سبب شده بود جوانان زیادی مجذوبش شوند.

جامعه آتن در زمان سقراط متاثر از اندیشه سوفسطائیان بود حال عقیده سوفسطائیان چه بود؟  


ابزار اشاعه تفکرات سوفسطائیان: استفاده از انواع مغالطه جدل و فن سخنوری 

تاثیر اندیشه سوفسطائیان: اخلاق و فضیلت میان مردم کمرنگ شده بود + مردم به دنباال حق جلوه دادن باطل بودند در نتیجه جامعه آتن از حقیقت و فضیلت فاصله میگرفت و حق طلبی در سایه جدل و سخنوری کمرنگ میشد. 

و سقراط آمد چه کرد؟ پرچم علم و فضیلت (مربوط به حیطه عمل) را برافراخت به احیا تفکر عقلانی پرداخت شالوده (بنا و اساس ) تفکر فلسفی اصیل را بنا نهاد. 

نکته مهمی که وجود دارد این است که سقراط هیچ کتابی ننوشت زندگی اش را با فلسفه سپری کرد. پس از تعمل در زندگی او می توانیم به اندیشه فلسفی اش پی ببریم. و به نقش فلسفه در زندگی بشر پی ببریم. افلاطون زندگی سقراط را حکایت کرده : افلاطون میگوید سقراط عمر خود را صرف اصلاح جامعه و شناساند افکار مغالطه آمیز سوفسطائیان میکند. 

به گفته افلاطون سقراط با هرکس که به او گوش میداد درمورد: 1.خداشناسی 2.اخلاق 3.سیاست 4.اجتماع صحبت میکرد. 

شیوه بحث سقراط: مفاهیمی که در زندگی ما اهمیت دارد را انتخاب میکرد. درباره اش پرسش میکرد(یعنی مثلا سخنرانی نمیکرد) وقتی شخصی پاسخی میداد با توجه به پاسخ او سوال دیگری مطرح میکرد و درنهایت پاسخ را از زبان شخص به دست میآورد. به گونه ای روش گفت و گو پرسش و پاسخی داشت. که به روش سقراطی شهرت یافته. 

سقراط به چهره بحث برانگیز تبدیل شده بود چرا؟ زیرا هر چیزی را مورد پرسش قرار میداد و جهالت افراد قدرتمند و سفسطه گر را به رخشان میکشید. پس مسلما عده ای او را دوست میداشتند و عده ای از او بیزار بودند(همان سوفسطائیان و قدرتمندان) 

سقراط میگفت: مقصودش از گشت و گذار در شهر این است که مردم را متقاعد کند کمال نفس را بر جسم ترجیح دهند. و بگوید ثروت فضیلت نمی آورد بلکه از فضیلت است که هر چیز سودمند برای فرد و جامعه (دیدگاه اصالت جامعه) و البته ثروت حاصل میشود.

خب ثروت میتواند دو معنا در اینجا داشته باشد: ثروت به معنا عام به معنی هر چیز سودمند است و ثروت به معنا خاص به معنی پول و این هاست.  

سقراط میگفت: از پند دادن بیدار ساختن (آگاه کردن) و سرزنش کردن مردم باز نمی ایستد و کسی نیست که به خاطر پول کاری کند. با همه اقشار جامعه همنشینی میکند و این رسالتی است که خدا با نداهای غیبی و در رویا بر عهده او گذاشته.

خب دو نکته بسیار مهم

 

و اینکه از این قسمت از صحبت های سقراط که می گوید با نداهای غیبی و فلان می توانیم به این نتیجه برسیم که سقراط از شهود و این ها نیز بهره میبرده. 

دفاعیه سقراط : 



نکته ؛ ملتوس میگوید انکار خدایان و صحبت از خدایی جدید پس میتوانیم به یکتا پرستی سقراط پی ببریم.

و البته ملتوس برای برای صحبت هایش شواهدی ذکر کرد. 

سقراط افترایی که به او نسبت داده اند را اینگونه بیان میکند: 1.رفتاری خلاف دین آتنیان پیش گرفته 2.در پی آن است به اسرار زمین و آسمان پی ببرد و باطل را حق جلوه میدهد و این کار را به دیگران می آموزد. 

پاسخ سقراط به اتهام هایش: جست و جوی من برای شناختن کسانی که ادعا دانشمند بودن می کنند و جداکردنشان از دانشمند حقیقی باعث شده من را به غلط دانا بدانند 

سقراط میگوید که او دانا نیست و دانای حقیقی فقط خداست حال چرا او را دانا می دانند؟ به این دلیل که نادانی افراد را آشکار میکند و دیگران گمان میکنند که او داناست:/ 

سروش معبد دلفی (یه فرشته پیام آور) به دوست سقراط میگوید داناترین مردم سقراط است 

راز پیام سروش: به ما بنمایاند چقدر نادانیم

سقراط را دانا خطاب کرد تا بگوید داناترین شما آدمیان کسی است که مثل سقراط بداند هیچ چیز نمی داند.

خب خب نکته مهمی اینجا این است که ما دو نوع جهل داریم: 

 

نظر سقراط و اثبات خدا: 

سقراط معتقد است نمی شود صفات و امور مربوط به بشر را پذیرفت و منکر وجود آن شد. همانگونه که نمیشود علم و قدرت ماورا طبیعه را باور داشت و منکر وجود خدا شد. 

یعنی سقراط با استفاده لوازم و آثار امری خود آن را اثبات میکند. از علم قدرت و عدالت فوق بشری خدا را اثبات میکند.

نظر سقراط درمورد مرگ:

کسی که راه درست را یافت و در پیش گرفت نباید از خطر بترسد. خدا سقراط را مامور کرده بود در جست وجو دانش بکوشد و آن را به دیگران بیاموزد(راه درست سقراط) پس نباید از مرگ و هر خطر دیگری بترسد. اگر بترسد و از امر خدا سرپیچی کند (چنین گناهی انجام دهد) آنگاه باید دادگاهی تشکیل بدهند و بگویند که به خدا باور ندارد. درصورت سرپیچی از امر خدا مدعی دانشی شده ( علم به وجود خدا) که فاقد آن است. 

اگر بترسد یعنی راهش درست نیست و از امر خدا سرپیچی کرده. 

او معتقد است گریز از بدی دشوار است نه مرگ زیرا او که پیر و ناتوان شده در دام مرگ افتاده ولی مخالفانش که چالاک هستند در دام بدی افتاده اند. 

او می گوید اگرررر(نشان از مطعن نبودن سقراط) مرگ انتقال به جهان دیگر باشد و در آنجا همه گذشتگان جمع شده باشند و انسان از مدعیان قضاوت و عدالت رهایی یابد و با نیکان و بلند مرتبگان همنیشین شود،، حاضر است بارها به کام مرگ روانه شود. 

پس سقراط 1.گریز از بدی را سخت تر از مرگ میداند 2.مرگ انتقال به جهان دیگر و همنشینی با بلند مرتبگان است.

سیسرون درباره سقراط میگوید: فلسفه را از آسماان به زمین آورد به خانه ها و شهرها برد. فلسفه را وارد زندگی کرد تا به زندگی، اخلاقیات و خیروشر بپردازد. یعنی فلسفه را عملی کرد 

 

 

کدام گزینه از افترا هایی که به سقراط نسبت میدهند نیست؟

1) رفتاری خلاف دین آتنیان دارد

2) حق جلوه دادن باطل و آموزش آن به دیگران

3) در پی دستیابی به اسرار آسمان و زمین است

4) باطل جلوه دادن حق و آموختن آن فقط به جوانان

 

گزینه 4 پاسخ سوال است: افترا که از دیرباز به سقراط نسبت می دادند شامل سه مورد می شود: 

1. رفتاری خلاف دین آتنیان در پیش گرفته

2. در پی آن است که به اسرار آسمانها و زمین دست یابد

3. باطل را حق جلوه می دهد و این کار را به دیگران هم می آموزد

گزینه چهارم از این مورد ها مستثنی است.

 

 

 بیان کرد که لوازم یک امر…. خود آن امر هستند که در مورد خدا…. بود.

1)مقدم بر - حکمت و رسالت نزد دانایان 

2)موخر از - حکمت و رسالت نزد دانایان

3)مقدم بر - علم و قدرت و عدالت فوق بشری

4)موخر از - علم و قدرت و عدالت فوق بشری

گزینه 4 پاسخ است: سقراط می گوید آیا ممکن است کسی که صفات و امور مربوط به انسان را بپذیرد اما منکر وجود انسان باشد آیا کسی پیدا می شود که علم و قدرت حقوق بشری را قبول داشته باشد ولی وجود خدا را منکر شود پس لوازم ۱ چیز موخر از آن است اگر قائل به لوازم امری باشیم قطعاً نمی توانیم آن را انکار کنیم.



برای رزرو مشاوره و رفع اشکال درسی و شرکت در کلاس های کنکوری با مشاوران سایت برترها بر روی لینک زیر کلیک کنید یا با شماره تماس 0216463 داخلی1174(حیدریان) تماس بگیرید.

سایت برترها

پیج اینستاگرام گروه انسانی

مطالب مرتبط:

اثبات وجود خدا_فلسفه دوازدهم_زهره رزمجو

اقسام استدلال استقرایی و قضیه حملی- منطق- زهره رزمجو

خدا در فلسفه - فلسفه دوازدهم- زهره رزمجو

Menu