معرفی سبک و هنرمندان پست امپرسیونیسم

در این مقاله که برای آزمون 21 آبان است به بررسی معرفی سبک و هنرمندان پست امپرسیونیسمپرداخته شده است.نویسنده گلشن اسکندری

معرفی سبک و هنرمندان پست امپرسیونیسم

معرفی سبک پسا امپرسیونیسم

معرفی هنرمندان سبک پسا امپرسیونیسم

(منبع: دایره المعارف رویین پاکباز)

 

پست امپرسیونیسم  post-lmpressionism (پسا امپرسیونیسم)

پست امپرسیونیسم اصطلاحی نه چندان روشن و دقیق درباره آثار هنرمندانی چون سزان، وان گوگ،سورا،گوگن که دربرابر امپرسیونیسم واکنش نشان دادند.

به سبب اهمیت دادن به صراحت فرم و استحکام ساختار و یا تاکید بر بیان درونی به مدد رنگ و شکل از طبیعتگرایی امپرسیونیسم فراتر رفته و راههایی برای تحول نقاشی در سده بیستم گشوده اند

 

پست امپرسیونیسم شامل سه گرایش است: 

 بازگشت به وحدت ترکیب بندی در تصویر (آثار سورا و سزان)

 تاکید بر ساماندهی عناصر در سطح تصویر در جهت وحدت تصویر و بیان معنا (آثار گوگن و نبی ها و سمبولیک ها)

 توجه کمابیش آگاهانه به اغراق در نشان دادن عناصر طبیعی در جهت بیان عاطفی (آثار ون گوگ)

 

ژرژ سورا  SEURAT  نقاش و نظریه پرداز فرانسوی

 سورا، دقت و موشکافی علمی رنگ و نور همراه با وقار رسمی-اهمیت فرم و اعتدال در ترکیب بندی-شیوه پوآنتیلیسم (نقطه پردازی یا تجزیه گری رنگ) به کار گرفت.

سورا، با برخورداری از ذهن منطقی تواتست راه حلی برای مشکل عدم استحکام ساختار در نقاشی امپرسیونیست بیابد.

طراحی های اولیه اش، حاکی از شیفتگی او به قواعد کلاسیکی انگر است. طراحی های اولیه اش به لحاظ موضوع، یادآور آثار میه هستند، سترگنمایی شکلها از طریق تدرج رنگسایه ها حاصل شده است. سادگی آثار اولیه او در پرده آبتنی می توان دید، که نتیجه ترکیب بندی محاسبه شده و کاربست رنگهای اولیه است. او اینجا رنگ را نه همچون امپرسیونیستها براساس مشاهده تجربی، بلکه با تکیه بر اصول علمی به کار می گیرد. در نظریه نئوامپرسبونیست سورا، هر رنگ موضعی مرکبی از نقطه رنگهای خالصی است که علاوه بر رنگ خود شیء، بازتابها و مکملهای آن را می نمایاند. این نقطه رنگها همچون نور در چشم تماشاگر ترکیب می سود. پرده گراندژات بارزترین مصداق این نظریه است. با عرضه پرده بعد هز ظهر یکشنبه در جزیره گراندژات، شیوه نئوامپرسبونیسم و اسلوب نقطه گذاری را پیش نهاد.

سورا به این نتیجه رسید که هر پرده نقاشی متشکل از ساختاری منظم است که با ریتم، تعادل و تباین بنا شده است. روش هندسی تنظیم عناصر ساختاری در سنت نقاشی فرانسه از پوسن تا انگر سابقه داشت، ولی سورا آن را با صراحت و وضوح بکار گرفت. او از راه پژوهش در آثار استادان کلاسیک گرا، مسائل فضای تصویری را حل کرد و با رجوع به دستاوردهای دلاکروا و امپرسبونیستها، روش تعقلی خود را به قلمرو رنگ بسط داد. 

سورا، نخستین هنرمندی بود که نظریاتی جدید درباره بیان پیش نهاد. به عقیده او، تباینهای رنگ و رنگسایه و تباینهای خطوط نه فقط عوامل اساسی در ترکیب بندی هستند بلکه ساختار بیانی مبتنی بر آن را تحقق می بخشند. 

نکته: گرایش خطی و تزئیینی در آثار متاخر سورا را می توان مربوط به تاثیر جنبش آرنوو، و علاقه همیشگی او به هنر پستر، چاپ دستی دانست.


معرفی سبک و هنرمندان پست امپرسیونیسم

پل سزان  CEZANNE  نقاش فرانسوی

به سبب تجربه های نو و دستاوردهای ارزشمند هنری اش، به عنوان پدر نقاشی مدرن شناخته شده است.

سزان دو نکته مهم را از امپرسیونیسم آموخت: 

1) مشاهده مستقیم طبیعت

2) بهره گیری از رنگهای خالص

سزان نقاشی امپرسیونیست را بدون ساختار و فاقد استحکام صوری یافت؛ و در صدد رفع این نقصان برآمد. سزان برخلاف امپرسیونیست ها که به ثبت جلوه های گذرای جو و نور می پرداختند-رنگ و رنگسایه را به وسیله نمایش فرم نهایی اشیای مرئی قرار داد، و برای تحلیل طبیعت، به ساختار کلاسیکی در آثار ایتادان گذشته بخصوص پوسن تکیه داد.

سزان پی برد که تنها از طریق رجوع به طبیعت و نه با استفاده از مضمونهای سنتی خواهد توانست به ذهن خویش صورت عینی دهد. 

دیدن و سنجیدن دو وجه اساسی و مکمل در پژوهش های سزان شدند. سزان با تابع کردن دنیای مرئی به یک سلسله ضوابط تصویرب کوشید معادل طبیعت را در قالب هنر بسازد.

سزان تغییرات دقیق در یک شکل و روابط فضایی آن با شکلهای دیگر را به مدد سطحهای کوچک رنگی که از لحاظ درجه روشنی و تبرگی و سردی و گرمی تنظیم شده بودند و نیز به مدد تاکیدهای رنگهای مکمل نشان داد. 

سزان با کار پیگیرانه و کنکاشهای سختگیرانه اش نقاشی اروپایی را قید تابعیت قوانین رویت رهانید و در پژوهشهای خود به تعادلی دقیق میان واقعیت و انتزاع رسید. سزان به قصد احیای سنت بزرگ اروپایی حرکت کرد، ولی به روشی نو دست بافت که راه را برای تحول نقاشی بعدی گشود. کوبیست ها بیش از سایرین، از نتیجه کشفهای سزان بهره بردند. 

برخی آثار سزان: طبیعت بی جان با پارچه، طبیعت بی جان با سبد و میوه، پسری با جلیقه سرخ، قماربازان، آبتنی کنندگان، طبیعت بی جان با مجسمه گچی.

 

پل سزان، اعتقادش به ضرورت استحکام در ترکیب بندی او را از جرگه امپرسیونیست هاخارج کرد-جستجوی شکل پایدار و اساسی اشیاء-خلاصه سازی اشیاء و اشکال-سزان معتقد است بنیان همه اشکال بر مکعب و کره و مخروط استوار است-آثار سزان نمایانگر استواری و تعادل معمارگونه است که موجب ظهور سبک کوبیسم در سده بیستم شد.

 

طبیعت بی جان در آثار سزان: طبیعت بی جانهای سزان ابزاری برای سازماندهی کل تابلو است.از نظر سزان نقاش باید طبیعت را به شکل استوانه،کره و مخروط نشان دهد.سزان در شکل ظاهری اشیاء دخالت میکند و خطوط کناره ای را سست و گسسته نشان میدهدتا اشیاءرا به هم پیوند دهد.سزان با کج کردن بطری و تخت نشان دادن بشقاب و تغییر در لبه میز مفهومی جدید از عمق فضا را ارائه داد.

نقاشان  پست امپرسیونیست همانند سزان با محدود کردن عمق فضا توانستند توازنی بین عمق نمایی سه بعدی و سطح دو بعدی ایجادکنند.

پل گوگن  GAUGUIN  نقاش و چابگر فرانسوی

پل گوگن : توجه به نقاشی های خاور دور و نزدیک-اهمیت به اغراق-طرح های آزاد و سیال-نمایش رنگها بدون توجه به رنگ طبیعی اشیاء-آثارش نمایانگر دنیایی سمبولیک در زمینه ای تزئیینی است-سمبولیک ها از نمادگرایی طرح و رنگش مشق گرفتند و فوویست ها شیوه رنگ آمیزی اش را.

گوگن به دوره آخر قرن متعلق بود، تمدن دا نوعی بیماری می انگاشت و آرزوی زندگی طبیعی و ساده را در سر داشت.

گوگن از اروپا گریخت تا در سرزمین های بکر و دور دست خود را با طبیعت یکی کند، و در میان اقوام بدوی، دنیای فراموش شده اسطوره را از نو بازیابد. 

نکته: پل گوگن از نخستین هنرمندان اروپایی بود که به هنر شرق کهن و هنر پیشاکلومبی جلب شد. او سنت طبیعت گرایی اروپایی را فرو گذارد؛ و علیه واقعگرایی امپرسیونیستها و برداشتهای علمی نئو امپرسیونیستها واکنش نشان داد. 

نکته: او رنگ را مستقل از کارکرد توصیفی، و با تاکید بر ارزشهای تزئیینی و عاطفی آن در سطحهای تخت به کار گرفت. همچنین با توجه به باسمه های ژاپنی و شیشه نگاریهای قرون وسطای اروپایی، برای ایجاد نقشهای موزون از خطهای سیاه مرزی استفاده کرد. بدین ترتیب نظریه سنته تیسم را پیش نهاد. گوگن، ابتدا نظریه سنته تیسم سمبولیک را برای توصیف روش خود به کار برد. بعدها گروه نبی ها، براساس همین نظریه زیبایی شناختی گوگن شکل گرفت.

نکته: در زیباشناسی گوگن طرح، استخوانبندی کار است و رنگ، برجستگی و فاصله و معنا را می نمایاند. 

گوگن در آن زمان که هنوز تحت تاثیر امپرسیونیسم بود، استعداد رنگپردازی خود را نشان داد. ضمن بررسی اصول تصویری، بارها توجه اش به معانی روانشناختی جلب شد و چنین نتیجه گرفت که از طریق و بدون توسل به ادبیات، تفسیر موضوع ممکن است.

پرده کشتی گرفتن یعقوب با فرشته، یکی از نخستین کوششهای گوگن در استفاده از رنگ چون وسیله ای برای بیان بود. 

نکته: پرده مسیح زرد، بیش از آنکه تصویری از واقعیت باشد، تجسم صورت خیالی است که به مدد هماهنگی شکلهای ساده شده و رنگهای تند و درخشان حاصل آمده است. 

گوگن دریافته بود که اگر گویایی عناصر تجسمی برای القای انگارههای نایاب کافی بنظر می رسد، پس سرمشق طبیعت دیگر اهمیت و اعتبارش را برای هنرمند از دست می دهد و هنر همانا بیان انتزاعی می شود. 

گوگن در اقلیم استوایی هویت خود را یافت؛ و از طریق تماس نزدبک با ذهنیت بدوی، نومایگی اش رخ نمود و هنرش به حد کمال رسید. گوگن در پی افسانه ها می گشت، و افسانه ها از درونس سر بر می کشیدند.

گوگن نه قصد تصویر گری افسانه ها را داشت و نه خود را نقاش موضوعات تمثیلی می دانست. هدف او دستیابی به نوعی نقاشی پیکره نما بود که بیانگر نماد عام انسانی باشد. ساده کردن طراحی، کاربست رنگ ناب همگی در راستای هدفش بودند. گوگن، رویاها و عواطف درونی اش را به مدد این نقشهای دو بعدی، خطهای گویا و رنگبندی نمادین، عینیت می بخشید.

ارزش واقعی او در دنیای هنر، پس از مرگش شناخته شد. جنبشهای فوویسم، سمبولیک و اکسپرسیونیسم اصول کارش را دنبال کردند.

برخی آثار پل گوگن: زنان اهل تاهیتی، مسیح زرد، زن اهل کاراییب، اسب سپید و ...


وینسنت وان گوگ : آثار زمینه ظهور سبک اکسپرسیونیسم شد-حساسیت نسبت به رنگ و ضربات پرشور قلمو.

 

طبیعت در جنبش نئوامپرسیونیسم(پسا امپرسیونیسم):

ونسان وان گوگ: شور عاطفی و رنگهای تابان،ضربات پرشورقلمو،زمینه ظهور سبک اکسپرسیونیسم رادر سده بیست فراهم کرد.

پل گوگن: رنگهای یکدست همراه با خصوصیات نمادین اساس کار گوگن است.آثار گوگن با رنگهای درخشان،طرح های سیال و آزاد نمایانگر دنیای سمبولیک در زمینه تزیینی است.

پل سزان: ساختارهندسی در ترکیب بندی،توجه به لغزندگی رنگ و ئنور در زاویه دیدهای متفاوت(ضرورت استحکام درترکیب بندی،خلاصه سازی اشیاء و اشخاص).آثار سزان نمایانگر استواری و تعادل معمارگونه است.

جورج سورا: تفکیک نور و رنگ تجلی شده در شکل نقطه های رنگین(تجزیه گری رنگ یا نقطه پردازی).اهمیت سورا تنها در شیوه رنگ آمیزی او نیست بلکه آگاهی از اهمیت فرم و اعتدال در ترکیب بندی به آثار اوارزش ویژه داده است.

 

 

منبع: دایره المعارف رویین پاکباز، سبکها و مکتبهای هنری فرهاد گشایش، کتاب درسی آشنایی با مکاتب نقاشی، کتاب درسی کارگاه نقاشی

تهیه و تنظیم:گلشن اسکندری دانشجوی سینما دانشگاه هنر تهران

نسیم پوراحمد
ارسال شده توسط : نسیم پوراحمد
Menu