گفتوگو با:
امیررضا پاشاپور یگانه، رتبهی 8 تجربی کشور از تهران
فربد سمنانی، رتبهی 10 تجربی منطقهی 2 از سمنان
امیرحسین قاسمینژاد، رتبهی 1 تجربی کشور از سیرجان
امیرحسین قویدل، رتبهی 2 تجربی کشور از تبریز
حسین بصیر، رتبهی 3 ریاضی منطقهی 3 از بستانآباد
عرفان عزیزخانی، رتبهی 5 ریاضی منطقهی 2 از ابهر
مبینا آقارکاکلی، رتبهی 8 تجربی منطقهی 3 از گنبدکاووس
فاطمه آزرمان، رتبهی 4 انسانی منطقهی 3 از تنکابن
قبل از کنکور بهترین کاری که کردید چه بود؟ اگر به گذشته برگردید چه کاری را انجام نخواهید داد؟
امیررضا پاشاپور: بهترین کاری که به آن افتخار میکنم داشتن خودباوری است. خودباوری نقش مهمی در موفقیت من داشت. اگر از اول دبیرستان مشخص میکردم که کنکور در اولویتم باشد یا المپیاد برنامهریزی بهتری داشتم.
فربد سمنانی: من اوایل به رتبهی دورقمی قانع بودم. وقتی در یک آزمون رتبهی 8 کشور شدم متوجه شدم میتوانم بهتر از آن باشم؛ بنابراین از آن به بعد درس خواندن را جدیتر گرفتم. مادرم میگفت در کنکور حتی یک تست هم مهم است اما من جدی نگرفتم و در کنکور خستگی بر من غلبه کرد و برای پاسخهای بیشتر تلاش نکردم و به حرف مادرم رسیدم. اگر به گذشته برگردم حتماً به حرف مادرم گوش میدهم.
امیرحسین قاسمینژاد: دوران عید افت کردم و تا اردیبهشت دغدغه داشتم و باعث شد در آزمونهای اردیبهشت هم افت کنم. بهترین کاری که کردم این بود که توانستم روحیهام را بازیابی کنم و برنامهی جامعی تهیه کنم. سختیها را هم به جان خریدم تا به هدفم برسم و تا لحظهی آخر تلاش کردم. اگر میتوانستم از عید استفاده کنم دوران جمعبندی بهتری داشتم.
امیرحسین قویدل: بهترین کارم افزایش ساعت مطالعه بعد از عید بود. اگر به گذشته برگردم در دو ماه آخر سعی میکنم آرامشم را بیشتر کنم و هیجانات بیمورد به خودم وارد نکنم.
حسین بصیر: بعضی از درسها در سال سوم دبیرستان نقطهی ضعفم بود. سال چهارم تصمیم گرفتم خوب بخوانم. اواسط سال چهارم آن قدر قوی شده بودم که برای خودم هم باورش سخت بود. ساعت مطالعهام را بهتدریج زیاد کردم. اینکه ناگهان برنامهام را سنگین نکردم تصمیم درستی بود. اگر به سال قبل برگردم در دوران جمعبندی با همان روش سه روز یکبار آزمون میدهم تا در روزهای آخر تست کم نیاورم. در بستانآباد درس خواندن زیاد مرسوم نیست. افتخارم این است که با تمام سختیها و حرف و حدیثها کنار آمدم و تلاش کردم و موفق شدم.
عرفان عزیزخانی: چیزی که به آن افتخار میکنم این است که در سال کنکور علاوه بر درس خواندن به ابعاد دیگر زندگیام هم توجه داشتم و روز من بیش از 24 ساعت بود. هم کتاب میخواندم و هم با خانوادهام تفریح میکردم. اگر به گذشته برگردم مسیرم را از همان اول دبیرستان مشخص میکنم و بین المپیاد و کنکور در تردید نمیمانم.
مبینا آقارکاکلی: تابستان سال چهارم یکی از معلمانم گفت مراقب باشم که موج کنکور مرا با خود نبرد. من تا اردیبهشت برنامهام متعادل بود و تفریحاتم را حذف نکرده بودم و این باعث شد همیشه تشنهی درس خواندن باشم. وقتی خرداد ماه شد خسته نبودم و توانستم ساعت مطالعهام را افزایش دهم. افتخار میکنم که سال کنکور رفتار متعادلی داشتم و بهتدریج فشار را زیاد کردم. من از درس خواندن برای خودم تفریح ساخته بودم و به رتبه و تراز فکر نمیکردم و از درس خواندن لذت میبردم. اگر نمرهام کم میشد بدون نگرانی آن را تحلیل میکردم و هر چند ساعت که لازم بود برای آن وقت میگذاشتم. در درس شیمی همین کار را کردم و نتیجهی تلاشم را هم گرفتم. اگر به گذشته برگردم حتماً دفتر برنامهریزی را مینویسم و تحلیل آزمون را جدی خواهم گرفت.
فاطمه آزرمان: بهترین کاری که کردم اعتماد به آزمونهای کانون بود. در سال کنکور خیلی افتوخیز داشتم و اگر به گذشته برگردم پیوستگیام را حفظ خواهم کرد و اگر در آزمونی افت کنم به جای ناامیدی روحیهام را تقویت خواهم کرد.