طنز ریاضی: لطیفه‌های ریاضی!(2)

طنز ریاضی: لطیفه‌های ریاضی!این مطلب برای اوقات فراغت دانش آموزان است

طنز ریاضی: لطیفه‌های ریاضی!(2)

طنز ریاضی: لطیفه های ریاضی!


 دو دوست سوار بالُن بودند و بخاطر مه بسیار غلیظ مسیر خود را گم كرده بودند و در دهی پایین آمدند. 
از كسی كه از آنجا می گذشت، پرسیدند: ما كجایم؟ 
رهگذر پس از مدتی فكر كردن گفت: شما در سبد یك بالُن هستید. 
یكی از آن دو دوست به دیگری گفت، این رهگذر باید ریاضیدان باشد.
....چرا؟ !
1-رهگذر پیش از پاسخ دادن زیاد فكر كرد. 
2- پاسخش 100% درست است. 
3- پاسخش بدرد نخور است و كمكی برای ما نیست.
 

***

ریاضیدانی به همسرش (كه او هم یك ریاضیدان بود ) دسته گلی پیشكش می كند و می گوید: 
عزیزم دوستت دارم. 
همسرش گل را به سوی او پرت می كند و به او ناسزا می گوید.
....چرا؟ !
او می باید می گفت، عزیزم ترا و تنها ترا دوست دارم.

 ***

پدر از پسرش پرسید: امتحان ریاضی امروزت چطور بود؟
پسر: یكی از جوابهام غلط بود.
پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟
پسر:پنج تا.
پدر: این خیلی عالیه، پس بقیه سؤال ها رو درست حل كردی؟
پسر: نه دیگه، اینقدر درگیر حل اون یکی سؤال شدم که اصلا وقت نشد به بقیه نگاه كنم..!!


Menu