من فيزيك را مفهومي ياد ميگيرم. يعني تا مطلب را خوب درك نكرده باشم حتي اگر بتوانم تست هاي آن مبحث را خوب بزنم،بسنده نميكنم. براي رسيدن به نتيجه ابتدا جزوه معلم و كتاب درسي را مطالعه ميكنم و سپس به سراغ كتابهاي كمك آموزشي ميروم.
براي فهم كامل مطالب فيزيكي از فيلم و كليپ استفاده ميكنم. وقتي مطلبي را ميخوانم كليپهايي كه درك سه بعدي از آن را نمايش ميدهند تماشا ميكنم.
مثلاَ در مبحث مدارهاي الكتريكي، از طريق برنامه كروكوديل مدارهاي متنوع را شبيهسازي ميكنم و نتايج آن را بررسي ميكنم تا درك درستي از آن پيدا كنم.
در برخي موارد وقتي پاسخ تشريحي يك سؤال مدار را متوجه نميشوم، سريع مدار آن را شبيه سازي ميكنم و عملكرد مدار را در نرم افزار مشاهده ميكنم.
نحوه تستزدن: من ابتدا يك تست را حل ميكنم و بلافاصله پاسخ آن را ميبينم اگر درست پاسخ داده بودم حالا دو تست را ميزنم و بعد از پايان دو تست، پاسخ آنها را بررسي ميكنم اگر مطمئن شدم كه مبحث را ياد گرفتهام در ادامه 5 تست ميزنم و به پاسخ مراجعه ميكنم و در ادامه 10 يا 20 تست را يكجا ميزنم و پاسخ را ميبينم دليل اين كار من اين است كه اگر در بخشي اشتباهي دارم زمانم هدر نرود و با همان دو تست متوجه شوم درك كاملي از مبحث ندارم.
برنامهريزي من با آزمونهاي كانون است ولي اگر در درسي به برنامه نرسيده باشم پيشخواني ميكنم يكي از دلايلي كه به كليپهاي آموزشي روي آوردم همين پيش خواني بود. كتابهاي آبي پيمانهاي و سه سطحي هم مطالعه ميكنم ولي به اين نتيجه رسيدهام كه از كتاب سه سطحي براي بررسي ميزان تسلط بايد استفاده كنم نه آموزش.
من در آزمونهاي كانون توانستم تراز خود را افزايش دهم دليل افزايش ترازم هم، اين بود كه آزمون هاي قبلي را حل كردم. من براي آمادگي آزمون هاي ترم مدرسه يك بار تمام آزمونها را حل كردم تا ببينم آيا اشتباهاتم را تكرار ميكنم يا اصلاح شدهاند. به همراه مطالعه خلاصهنويسي ميكنم تا قبل آزمون آن ها را بخوانم.
من در آزمونهاي كانون غيبت نميكنم چون ميخواهم مهارت آزمون دادن را ياد بگيرم حتي اگر به برنامه آزمون نرسيده باشيم در آزمون حاضر ميشوم تا مهارت مديريت زمان را يادبگيرم.