- 1- نثر مرسل يا ساده
- 2- نثر مصنوع
- نثر مسجع يا موزون
- نثر بينابين
- نثر متکلف يا فني
- 3- نثر شکسته يا نگارش به شيوه زبان محاوره
- دوره هاي نثر فارسي
نثر، در لغت به معناي پراکندن و افشاندن است و در اصطلاح ادببه معني سخني ميباشد که مقيد به وزن و قافيه نبوده و نويسنده بهوسيله آنمکنونات ذهني خود را به خواننده منتقل مينمايد.
معني لغوي نثر:"پراکنده، سخن پاشيده و غيرمنظوم" است. در اصطلاح ادب نثر به نوشتار يا گفتاري اطلاق مي شود که در قياس با شعر از نظم و ترتيبي که لازمه کلام منظوم است، يعني از وزن و قافيه خالي باشد و با بحور عروضي مطابقت نکند.
نثر، چون از قيود وزن و قافيه و بحور عروضي، همچنين در اغلب موارد از تخيلات شاعرانه خالي است، وسعت ميدان آن براي بيان هر گونه فکري مناسبتر از کلام منظوم است و شايد به همين دليل باشد که انواع دانشهاي بشري و انديشه هاي فلسفي، ديني، سياسي، تربيتي و اجتماعي در قالب نثر اظهار شده و به رشته تحرير در آمده است.
انواع نثر در زبان فارسي
با توجه به شيوه کاربرد واژگان و نوع ابزارهاي بياني که نويسندگان در نوشتن مطالب خود دارند، شايد دقيقتر اين باشد که نثر فارسي را به اقسام زير تقسيم کنيم:
1- نثر مرسل يا ساده
نثري را گويند که سجع نداشته باشد و کلمات آن آزاد و خالي ازقيد خاص باشند. نوشتههاي معمولي و از جمله کتبي چون سفرنامه ناصرخسرو وکيمياي سعادت و تاريخ بيهقي و اسرارالتوحيد و تذکرةالاولياء همه نثر مرسلاند.
نثر مرسل يا ساده نوشته اي است که از صنايع لفظي و معنوي و سجع عاري باشد. در اين نوع از نثر، نويسنده مقاصد خود را در کمال سادگي و بي پيرايگي مي نويسد و از استعمال کلمات و عبارات هماهنگ و واژه ها و اصطلاحات مهجور اجتناب مي کند. نمونه هاي فراواني از نثر مرسل و ساده را در آثار دوره اول نثر فارسي (قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم)، همچنين در اغلب نوشته هاي نويسندگان معاصر مي توان يافت.
2- نثر مصنوع
که خود به دو نوع تقسيم مي شود:
نثر مسجع يا موزون
نثر مسجع نثري است که جملهها و عباراتي قرينه در آن دارايسجع باشند. سجع در نثر به منزله قافيه در شعر است.
سجع نيز خود بهسه نوع تقسيم ميشود، سجع متوازن، سجع مطرف و سجع متوازي.
در اين نوع از نثر، نويسنده کلمات هموزني را به نام سجع- نظير قوافي اشعار- به کار مي برد و جملات نوشته خويش را با قرينه سازي آهنگين مي کند.
نظير عبارات ذيل از مقدمه کنزالسالکين خواجه عبدالله انصاري.
"عقل گفت: گشاينده در فهمم، زداينده رنگ وهمم، پا بسته تکليفاتم، شايسته تشريفاتم، گلزار خردمندانم، افزار هنرمندانم.....
عشق گفت: ديوانه جرعه ي ذوقم، بر آرورنده شوقم، زلف محبت را شانه ام و زرع مودت را دانه ام"
نمونه هاي زيباي نثر مسجع را در آثار خواجه عبدالله انصاري(396- 481هـ) و کتابهايي نظير، تفسير کشف الاسرار (سال تاليف 520 هـ) ترجمه ابوالفضل ميبدي، اسرار التوحيد في مقامات ابوسعيد ابوالخير، تأليف محمد بن منور (بين 553 تا 559 هـ) کليله و دمنه بهرامشاهي، ترجمه و تحرير: ابوالمعالي نصرالله بن محمد عبدالحميدمنشي، تذکره الاوليا فريد الدين عطار نيشابوري، گلستان شيخ مصلح الدين سعدي و غيره، مي توان يافت.
از ميان کتابهاي مزبور، گلستان سعدي از ويژگي خاصي برخوردار است زيرا در آن شيوه مختلطي از نثر مرسل با نثر موزون مسجع به کار رفته است و چون از لحاظ زيبايي و رواني و بلاغت در بيان ممتاز مي باشد لذا پس از سعدي مورد تقليد عده اي از نويسندگان قرار مي گيرد و آثار متعددي مشابه اين کتاب نوشته مي شود که مهمترين آنها بهارستان اثر عبدالرحمن جامي، روضه خلد (تأليف 737) نوشته مجد خوافي و پريشان، تأليف ميرزا حبيب الله شيرازي متخلص به قاآني و منشآت قائم مقام است.
نثر مرسل نثري است ساده و روشن با جملات کوتاه که از لغات مهجور عربي خالي است. در اين نوع نثر از مترادفات استفاده نمي شود. توصيفات کلي و کوتاه است و بيشتر به امور بيروني معطوف است. به نثر مرسل، نثر سبک خراساني، نثر بلعمي و نثر دوره ي اول نيز مي گويند.
نثر بينابين
نثر منشيان و دبيران عهد غزنوي است که در پايان دوره نثر مرسل و آغاز نثر فني به فاصله ي نيم قرن ظاهر مي سود. اين نوع نثر هم سادگي و استواري نثر مرسل را دارد و هم نشانه هايي از آميختگي نظم و نثر و ورد لغات عربي و آيات و احاديث نثر فني را به همراه دارد. تاريخ بيهقي، سياست نامه ي نظام الملک، قابوس نامه ي عنصرالمعالي از اين جمله اند.نثر متکلف يا فني
اين نثر ترکيبي از دو نوع نثر مرسل و مسجّع است که درآن لغات و ترکيبات و مثلهاو روايات و آيات و اصطلاحات و تعبيرات زيادي نيزبه کار رفته است.در نثر مصنوع، انواع صنايع لفظي و معنوي چون اطناب و سجع و جناس وتضاد و تقابل و تلميح و استعاره و غيره به کار ميرود.
در اين نوع از نثر همانگونه که از نام آن پيداست، نويسنده با لفاظي عباراتي مصنوع مي نويسد و علاوه بر استفاده از سجع و به کار بردن اشعار و شواهد عربي و فارسي و آيات قرآني و احاديث و اصطلاحات علمي و لغات مهجور و استعارات و تشبيهات مختلف، کلام خود را به شيوه اي مصنوع با پيرايه اي و ظرايف ادبي و صنايع لفظي مي آرايد و البته مراد از اين صنايع «تفننهايي است که در الفاظ و عبارات مي شود و همين تنوعهاست که کلام را در واقع از صورت نثر بيرون مي آورد و به جانب شعر که محل هنرنمايي گوينده است، متمايل مي سازد. بنابراين اتخاذ چنين شيوه اي در نگارش از آن جهت که نويسنده زحمت اظهار مهارت و بيان تخيلات شعري را به خود مي دهد، قابل توجه است و از اين جهت که نگارنده مطالب ساده خود را در لباس عبارات متکلف مي پوشاند و به جاي توجه به مقصود اصلي، به مقاصد فرعي مي پردازد، کار او به منزله نقض غرض در امر نويسندگي و مانع ايراد آزادانه معاني تلقي مي شود. بعلاوه در شيوه نثر متکلف يا فني، نويسنده ناگريز است خود را به دامان زبان عربي بيفکند، زيرا زبان فارسي تاب تحمل ايراد صنايع گوناگون خصوصاً استعمال سجع و جناس و ترصيع و ممائله و اين گونه صنعتهاي لفظي را بيش از اندازه ندارد و به همين جهت مبالغه در اين روش،باعث راه يافتن تعداد فراواني از لغتهاي غير لازم عربي به زبان پارسي است».
کتابهايي نظير مقامات حميدي تأليف قاضي حميدالدين بلخي، مرزبان نامه ترجمه و تحرير سعدالدين وراويني (اوائل قرن هفتم)،التوسل الي الترسل تأليف بهاءالدين محمد بغدادي (اواخر قرن ششم)، تاريخ وصاف نوشته شرف الدين عبدالله شيرازي ملقب به وصاف الخصره (قرن هشتم)، دره نادره تأليف ميرزا مهدي خان استرآبادي (قرن دوازدهم) نمونه هايي اعلا از نثر متکلف يا فني است.
نثر فني نثري است که مي خواهد به شعر نزديک شود و به اين جهت هم از نظر زبان و هم از نظر فکر و هم از نظر ويژگي هاي ادبي نمي توان آن را نثر دانست بلکه نثري است شعروار که داراي زبان تصويري و سرشار از آرايه هاي ادبي است. آغازگر اين سبک نصرالله منشي است. در اين نوع نثر از آيات و احاديث و ضرب المثل هاي عربي زياد استفاده مي شود و توصيف بر خبر برتري دارد. شعر و نثر با هم آميخته مي شود. کليله و دمنه نمونه اي از اين نوع نثر است.
نثر مصنوع و متکلف نثري است که لبريز از تکلف و کاربرد آرايه هاي ادبي است به نحوي که گاه معنا تحت تاثير لفظ قرار مي گيرد. تاريخ جهان گشاي جويني، مقامات حميدي و حبيب السير خواندمير نمونه هايي از اين نوع نثر هستند.
3- نثر شکسته يا نگارش به شيوه زبان محاوره
نثر شکسته آن است که نوشتار به زبان محاوره و گفتگوي معمولي مردم کوچه و بازار نگاشته مي شود و همچنان که کلمات در زبان محاوره عامه مردم مخفف مي گردد و برخي از واژه ها در قياس با صورت مکتوب آنها شکسته مي شود در نگارش اين نوع نثر که در دوره معاصر بيشتر در داستان نويسي يا نوشتن موضوعات طنزآميز به کار مي رود نويسنده براي نشان دادن چهره طبيعي و واقعي قهرمانان داستانهاي خود که غالباً از ميان طبقات عامي و عادي اجتماع انتخاب شوند، عين الفاظ، تعبيرات و تکيه کلامهايشان را به لهجه عاميانه در آثار خود مي آورد. مبتکر اين نوع از نثر در ادبيات معاصر مرحوم علامه علي اکبر دهخدا است که براي اولين بار در مقالات فکاهي و انتقادي خود با عنوان چرند و پرند و به امضاي "دخو" در روزنامه صوراسرافيل از تعبيرات عاميانه و واژه هاي تخفيف يافته و شکسته سود مي جويد.
سيد محمدعلي جمالزاده و صادق هدايت و جلال آل احمد نيز از جمله اولين نويسندگاني هستند که اسلوب محاوره و نثر شکسته را در نثر داستاني فارسي معاصر متداول مي کنند و پس از آن گروهي ديگر از نويسندگان آثار خود را به نثر شکسته مي نويسند.
دوره هاي نثر فارسي
1- نثر مرسل (معادل سبک خراساني) قرن سوم و چهارم و نيمه قرن پنجم
2- نثر بينابين، اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم.
3- نثر فني، در قرن ششم.
4- نثر مصنوع يا صنعتي و نثر ساده در قرن هفتم
5- نثر صنعتي و نثر ساده در قرن هشتم
6- نثر ساده در قرن نهم تا اوايل قرن دهم.
7- نثر ساده معيوب، از قرن دهم تا ميانه قرن دوازدهم.
8- نثر قائم مقام و تجديد حيات(نثر دوره قاجار) اين نثر ساده و خوب است.
9- نثر مردمي دوره مشروطه (نثر روزنامه).
10- نثر جديد (نثر رمان و نثر دانشگاهي )
در دوره مشروطه نويسندگان از تکلف، دوري و اصل ساده نويسي و حفظ اصالت معني را رعايت مي کنند. نوشته هاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده و طالبوف و حاج زين العابدين مراغه اي نمونه اي از اين نوع نثر است.
